Observation با محتوای خاص، درگیرکننده و اتمسفریک خود، اودیسهی فضایی استنلی کوبریک را بهبهترین شکل ممکن در مدیوم گیم بنا میکند و تجربهای شگفتآور را برایتان میسازد که احتمالا هر چند سال یکبار بتوانید چیزی شبیه به آن را پیدا کنید.
ژانر علمی – تخیلی تقریبا برای همهی ما آشنا است و فکر میکنم میتوانیم اعتراف کنیم که در طول زندگی خود، حداقل یک اثر علمی – تخیلی بوده که با خواندن/تماشا کردن/بازی کردنش لذت بسیار زیادی را تجربه کردهایم و میتوانیم ساعتها راجع بهآن صحبت کنیم. آثاری با محوریت هوش مصنوعی، اوپراهای فضایی، آثار پساآخرالزمانی، ابرقهرمانی، وحشت کیهانی، فانتزی، سایبرپانک، بایوپانک، استیم پانک و یکعالمه مورد دیگر، همه و همه در کنار هم این ژانر عظیم را بهوجود آوردهاند که خالقان آنها با بهرهگیری از اصول ثابتشدهی علم و پرواز در آسمان بیکران ذهنشان، کتابها، بازیها و فیلمهای مختلفی را نوشته و ساختهاند و برایمان خاطرهسازی کردهاند؛ ژانری که برای همیشه با آیزاک آسیموفها، آرتور.سی.کلارکها، ژول ورنها، لاوکرفتها، استنلی کوبریکها، استیون اسپلیبرگها، جرج لوکاسها، جیمز کامرونها، جرج میلرها، دیمیتری گولوخفسکیها، کن لوینها، کیسی هادسنها، گلن اسکافیلدها، گیب نیولها و یک دنیا اسم دیگر که اشاره و توصیفشان یک مقالهی چند هزار کلمهای را طلب میکند، شناخته میشود و بابت ساخت دنیاها و ماجراهایی عظیم، بهآنها مدیون خواهد بود.
همانطور که پیشتر هم ذکر شد، فضای بیکران میانستارگان از جمله بسترهایی است که ماجراهای تعداد بسیار زیادی از آثار علمی – تخیلی در آنها جریان دارد و از همان بدو تولد ژانر مورد بحث، شاهد تولد اوپراها، اودیسهها، آثار ترسناک و موارد اینچنینی بسیار زیادی در ژانر عملی – تخیلی بودیم. از کتابهایی همچون ۲۰۰۱ ادیسهی فضایی آرتور.سی.کلارک گرفته تا رمانهایی همچون Solaris، Anathem، Startide Rising، آثار سینمایی/تلوزیونی مثل StarTrek، StarWars 2001: A Space Odyssey، Avatar، Gravity، The Martian و بازیهایی همچون System Shock، Mass Effect، StarCraft، Dead Space، Alien Isolation به آثار علمی – تخیلی با محوریت ماجراها و داستانهای کیهانی رونق بخشیدند و هواداران زیادی را برای خود و ژانر مذکور، دست و پا کردند. ژانر علمی – تخیلی هم مثل دیگر ژانرهای مدیومهای سرگرمی، از زیرژانرهای مختلفی تشکیل شده که یکی از آنها، زیرژانر «وحشت کیهانی» است. از بدو تولد صنعت بازی تا به امروز، آثار مختلفی از این زیرژانر متولد شدند اما حدودا ۶ یا ۷ سال میشود که هنوز هیچ خبری از بازیهای این سبکی نیست و هواداران بازیهای ترسناک علمیتخیلی، کمی ناامید شده بودند.
حالا، نوبت یک بازی جدید رسیده است که بهبهترین شکل ممکن، جای خالی یک بازی ترسناک کیهانی اتمسفریک و عمیق را که این چند سال در مدیوم گیم خالی بود، پر میکند. استودیو No Code که پیشتر آنها را با ساخت بازی جذاب و تحسینشدهی Stories Untold میشناسیم، حالا با اثر جدید خود یعنی Observation، دست پر بهاستقبال هوادران ژانر علمی – تخیلی خصوصا تشنگان وحشتهای فضایی و تریلرهای کهکشانی آمده است و با سرمشق گرفتن از اودیسهی فضایی بهیاد ماندنی استنلی کوبریک، اثری را تحویل مخاطبش میدهد که در عین سرگرمکنندگی، شگفتانگیز، ترسناک، پر از تعلیق و حیرتآور است. حال در این بررسی با زومجی همراه شوید تا باهم، دل تکتک جنبههای بازی را بشکافیم و با ساختهی جدید استودیو نو کد بیشتر آشنا شویم.
بازی ماجرای گیر افتادن و تلاش یکی از خدمههای ایستگاه فضایی آبزرویشن (Observation) با نام اما فیشر (Emma Fisher) را روایت میکند. یک ایستگاه فضایی که برای رصد رویدادی ویژه و کیهانی در فضا برپا شده بود و حالا، اتفاقی باعث شده که تمامی ساکنانش گم شوند یا از بین بروند و حالا اما فیشر، تنها ساکن زندهی این ایستگاه مرموز و تاریک است. فیشر البته تنها ساکن این ایستگاه فضایی نیست و یک هوش مصنوعی ردهبالا با نام S.A.M هم او را همراهی میکند.
بازی از داستان شدیدا اسرارآمیزی برخوردار است؛ اگر هم هنوز بازی را تجربه نکردهاید باید به شما بگویم که خودتان را برای روبهرو شدن با ماجراهایی عمیق، جذاب، شگفتانگیز و پر رمز و راز آماده کنید. بازی در زمینهی روایت داستان، شخصیتپردازی و خلق یک تجربهی روایی مناسب، عملکردی کمنقص و عالی را از خود برجای میگذارد. استودیو No Code با ترکیب کردن زیرشاخههای وحشت کیهانی، هوش مصنوعی و واقعیت جایگزین، پیرنگ داستانی بازی را پیریزی میکند و با نحوهی روایت اسرارآمیز و پازلگونهای که خیلی آرام به سوالات بازیکن پاسخ میدهد، کنجکاوی مخاطب را برمیانگیزد و او را تا آخرین لحظه از ماجراهای اثر، با آن همراه میکند.
همانطور که پیشتر اشاره شد، شخصیتپردازی دو کاراکتر اصلی بازی از جمله نقاط درخشان روایت داستان اثر است و اما فیشر، فارغ از دیگر کاراکترهایی که در موقعیتی مشابه در آثار دیگر دیدیم مثل آماندا ریپلی در فیلمهای Alien یا آیزاک کلارک در مجموعهی Dead Space، جنسی کاملا جدید از نظر رشد، پردازش و سیر تکاملی که طی میکند خواهد داشت و بازیکنان، با کاراکتری کاملا جدید و متفاوت آشنا خواهند شد.
شاید تنها نقص در نحوهی روایت داستان بازی، به سوالاتی برگردد که هرگز بهآنها پاسخی داده نمیشود؛ بازی برخی از آجرهای ساختمان روایت خود را به مرموزترین و سوالبرانگیزترین شکل ممکن میچیند و خب این موضوع در ابتدا شاید خیلی اسرارآمیز باشد و کنجکاوی گیمر را برانگیزد اما در ادامه و با رها کردن آنها بدون هیچ پاسخ دقیقی، گیمر را در ابتدا سردرگم و در ادامه کمی ناامید میکند چرا که یک روایت، هرچقدر هم اسرارآمیز و مرموز باشد، اگر منطق اتفاقاتش را برای بازیکن خود توضیح ندهد انگار که در تمامی این مدت، مشغول نقل کردن یک ماجرای کم ارزش بوده است. البته که با توجه به پایان بازی، احتمالا در قسمت دوم یا یک بستهی الحاقی، منطق برخی از اتفاقات مرموز بازی برای گیمرها فاش شود اما باز هم با تمامی این تفاسیر، بازی پیرامون چرایی برخی از اتفاقات کلیدی که در داستانش رقم میزند، دلیل و منطقی را ارائه نمیکند و این موضوع کمی اذیتکننده است.
شخصیتپردازی کاراکترهای اصلی بازی یعنی اما فیشر، هوش مصنوعی S.A.M و کاپیتان جیم الیاس نیز از کیفیت بسیار خوبی برخوردار است. بازی تمامی تمرکز خود را روی پرداخت دو شخصیت اما و سم میگذارد و شاهد پیریزی یک رابطهی انسان/موجود ماورایی بهبهترین شکل ممکن هستیم؛ رابطهی اما – سم در طول داستان قوی و قویتر میشود و به موازات این جریان، شاهد تحول شخصیتی هردوی این کاراکترها هستیم.
برای جمعبندی بررسی قسمت داستانی بازی میتوان گفت که تیم سازندهی اثر توانستند یک ماجرای ۶ الی ۸ ساعتهی واقعا جذاب، مرموز و عالی را برای مخاطبانشان تعریف کنند که تا آخرین لحظه، ریتم قوی خود را حفظ و بازیکن را همراه خود میکند.
بازی از منظر گیمپلی و سرگرم کردن مخاطب از راهِ مکانیکها و دسترسیهایی که تقدیم او میکند هم مثل بخش داستانی، کمنقص و حتی بینقص ظاهر میشود. کلیت روند گیمپلی بازی بر مبنای حل معما و گشت و گذار در ایستگاه فضایی Observation خلاصه میشود؛ در ابتدا و با خواندن این سه خط شاید بهذهنتان برسد که بازی قرار پس از گذشت چند ساعت، وارد باتلاق تکرار و کسل کردن مخاطب شود اما، صد و هشتاد درجه برعکس این قضیه عمل میکند و با مکانیکها، معماها و محیطهایی کاملا تازه که تا آخرین لحظه از کمپین ۶ الی ۸ ساعتهی خود پیش روی کاربرش قرار میدهد، او را تا پایان راه، بهسرحالترین و کنجکاوترین شکل ممکن همراه میکند و هرگز از سرگرم کردن وی دست نمیکشد.
همانطور که تا بهاینجای متن خواندیم و میدانیم، بازی Observation ما را در نقش یک هوش مصنوعی بهشدت ردهبالا با نام S.A.M قرار میدهد و همین موضوع، رسما کنترل تمامی مکانیکهای ایستگاه فضایی نامبرده را در اختیارتان قرار میدهد و همانطور که سازندگان بازی در تک تک تریلرهای اثرشان وعده داده بودند، شما نهتنها کنترل کاراکتر S.A.M بلکه کنترل تمام و کمال یک ایستگاه فضایی را در اختیار دارید و از باز و بسته کردن درهای مختلف تا کنترل دوربینها، سیستمهای گردش هوا، سیستمهای اتصال بخشهای مختلف ایستگاه، سیستمهای تحلیل سلامت خدمه و یکعالمه دسترسی بیشتر را میتوانید کنترل کنید.
شما هوش مصنوعی S.A.M را به دو شکل میتوانید کنترل کنید. در بخشهای ابتدایی بازی، تنها کنترل دوربینهای ایستگاه فضایی در دسترس شما است که در ادامه، اما فیشر یک جسم کروی را در دسترس سم قرار میدهد و این جشم کروی را نیز میتوانید در تمامی قسمتهای ایستگاه فضایی Observation کنترل کنید و به تمامی نقاطش سرک بکشید.
ایستگاه فضایی «آبزرویشن» از نقاط مختلفی تشکیل شده است؛ کشورهای چین، روسیه، آمریکا و اتحادیهی اروپا هرکدام قسمتی از این ایستگاه را بهخود اختصاص دادهاند و رفته رفته، محیط آنها در دسترس بازیکنان قرار میگیرند. سم که بهعنوان عاملی اساسی در تعمیر مشکلات ایستگاه و فرار خدمه به سمت زمین نقش بازی میکند و بدون وجودش هیچ کاری پیش نمیرود، در متن تمامی اتفاقاتی که اما فیشر در صدد رقم زدن آنها است، حاضر و تاثیرگذار ظاهر میشود؛ این بدین معنی است که شما در طول بازی با دریافت دستورهای مختلف از اما فیشر، به جایجای این ایستگاه مرده سرخواهید زد و با انجام دادن وظایف که بهصورت فعالیتهایی معماگونه خودنمایی میکنند، یک قدم دیگر بهپایان بازی نزدیک میشوید.
همانطور که پیشتر هم ذکر شد، گیمپلی بازی واقعا سرگرمکننده و جذاب است؛ معماها و وظایفی که در طول کمپین ۶ الی ۸ ساعتهی بازی پیش پای شما قرار میگیرد، از ابتداییترین بخش بازی تا آخرین ثانیهاش، همگی متفاوت، خاص و سرگرمکننده هستند و در طول بازی نهتنها احساس کسالت و یکنواختی نخواهید داشت بلکه با مکانیکهای کاملا تازهای که بهلطف معماهای بازی یکی پس از دیگری در دسترستان قرار میگیرد، با اشتیاق بیشتری بازی را دنبال خواهید کرد. بازی در قسمتهای آغازینش، مکانیکهای اساسی خود را بهبهترین شکل ممکن برای گیمر خود شرح میدهد و چینش حسابشدهی معماها در طول بازی، کاری میکنند تا گیمر طی مسیر خود تا پایان بازی، خیلی خوب روی مکانیکهای اثر تسلط پیدا کند و از بازی لذت ببرد. ساز و کار حدود ۶۰ درصد از معماهای بازی در همان ۲ ساعت ابتدایی، برای گیمر مشخص میشود و باتوجه به معلوماتی که در اختیارتان قرار میگیرد، میتوانید تعداد بسیار زیادی از معماهای بازی را حل کنید
بهعنوان مثال برخی از معماها به باز کردن قفل یک در یا حل کردن مشکلات یکسری از دوربینها و سیستمهای کنترل خدمه مربوط میشوند که حالا بهصورت مکانیزه کار نمیکنند و باید بهصورت دستی، کنترل آنها را بهدست بگیرید. در اینجا شما باید با پیدا کردن الگوهای رمزگشایی این دستگاهها، آن را از حالت غیرفعال خارج و دوباره فعال کنید؛ معماهایی که کاملا حس و حال شکستن یک قفل و رمزگشایی کردن آن را به بازیکن منتقل و احساس رضایت را در او ایجاد میکنند. دیگر معماهای بازی، تجربههایی مینیگیممانند هستند که یادگیری مکانیکهای آنها برعهده بازیکن است و بهلطف طراحی فوقالعاده قوی رابط کاربری بازی، گیمرها خیلی راحتتر از آنچه که فکرش را بکنند میتوانند ساز و کار این مینیگیمها را فرا بگیرند؛ از پیدا کردن زمین روی یک نقشهی کیهانی، ارسال یک پیام به کرهی زمین، قطع کردن اتصال بخشی از ایستگاه فضایی، کنترل سوخت جتهای ایستگاه و یک عالمه مورد دیگر از مینیگیمهای جذابی هستند که از ابتدا تا پایان بازی سر و کله آنها پیدا میشود و درکنار تنوع بخشیدن به روند بازی، شما را بهبهترین شکل ممکن سرگرم و با فضای بازی درگیر میکنند. برخی از معماها نیز به پیدا کردن رمز برخی از لپتاپهای موجود در ایستگاه برمیگردند که طی آنها، باید با جابهجا شدن میان دوربینهای مختلف ایستگاه (بهسبک بازی Watch Dogs)، نقطهنقطهی اتاقها را زیر نظر بگیرید تا رمز مورد نظر را که احتمال در جایی نوشته شده، پیدا کنید.
در پایان بررسی گیمپلی بازی نمیتوان به رابط کاربری فوقالعادهی آن اشاره نکرد. جان مککلین که وظیفهی کارگردانی بازی را برعهده دارد، همراه با تعداد بسیار زیادی از اعضای تیم سازندهی بازی همچون جک پری، رانوف باسبی، استفانو تسای، کزیا باروز و آنتونی هاول، به ترتیب دو عضو تیم طراحی مدلهای اولیه، طراحی کاراکترها و دو عضو تیم دوبلاژ پیشتر روی بازی Alien Isolation کار کرده بودند و تجربهی ساخت آن بازی جذاب، در ساخت این اثر هم بهآنها کمک کرده و تاثیر آن را خیلی خوب میتوانیم در بخشهای مختلف بازی همچون طراحی رابط کاربری ببینیم. مککلین که در آن بازی هم وظیفهی طراحی رابط کاربری را داشت، بهخوبی در این بازی هم وظیفه خود را انجام داده و در کنار انجام یک کارگردانی معرکه، رابط کاربری اثر را هم بهقدری چشمنواز، ساده و مرتبط با حال و هوای آن خلق کرده که بازیکن را در اولین صحنههای بازی و اولین مواجه با رابط کاربری، با اتمسفر Observation آشنا و درگیر میکند.
جلوههای دیداری و شنیداری بازی بهبهترین شکل ممکن بهبازیکنان ارائه میشوند و خیلی راحت میتوان گفت که بخش عظیمی از اتمسفرسازی عالی بازی، بهسبب ارائهی بینقص جلوههای سمعی و بصری آن است. ابتدا سراغ جلوههای صوتی اثر برویم. از نظر دوبلاژ، تیم اصلی دوبلورها از کزیا باروز (اما فیشر)، آنتونی هاول (S.A.M) و کارگردان بازی یعنی جان مککلین که در نقش کاپیتان الیاس هنرنمایی کرده، تشکیل میشود. این سه نفر در کنار دوبلورهای دو کاراکتر دیگر بازی یعنی مِی و جاش که شاهد حضور کوتاه آنها هستیم، نقشهای خود را بهخوبی ایفا و بازیکنان را با فضاسازی اثر، بهبهترین شکل ممکن درگیر میکنند. بیشترین اعتبار قسمت دوبلاژ و اجرای بازی اما به صداپیشگان اما فیشر و هوش مصنوعی سم برمیگردد. از آنجایی که شخصیت سم اصلا چهرهی بهخصوصی ندارد و در طی انجام بازی خیلی کم فرصت میشود که با اما فیشر بهصورت چهره به چهره ارتباط برقرار کنیم، این صدای کاراکترها و شیمی صوتی آنها است که وظیفهی انتقال احساسات را بهدوش میکشد و این کار را بهبهترین شکل ممکن بهنتیجه میرساند.
در کنار دوبلهی عالی، صداگذاری افکتهای صوتی و موسیقی بازی را داریم. رابین فینک (با سابقهی اهنگسازی یکی از اپیزودهای سریال Twin Peaks) و امر خان که پیشتر روی ساخت موزیک بازی Storis Untold (اثر قبلی استودیو No Code) کار کرده بودند، وظیفه خود را بهنحو احسن در بازی Observation انجام دادهاند و یک تجربهی صوتی و اتمسفریک معرکه و گیرا را برای بازیکنان اثر بهارمغان میآورند. همانطور که پیشتر هم ذکر شد، بازی هیچ هیولایی را بهجان گیمر نمیاندازد؛ هیچ زنومورف یا نکرومورفی در ایستگاه فضایی آبزرویشن انتظار شما را نمیکشد و این تنهایی است که قرار است شما را بترساند. تنهایی و سکوت بهخودی خود ترسی عجیب را در وجود بازیکن میاندازد حالا شما فرض کنید که در یک ایستگاه فضایی در مدار زحل، همراه با یک هوش مصنوعی ردهبالا تنها هستید و اینجاست که حتی یک نوت پیانوی ساده هم میتواند شما را به مرحلهی وحشت بیاندازد! بازی از نظر موسیقی، خیلی زیاد خودنمایی نمیکند و بیشتر به عامل سکوت و صداهای محیطی اجازه میدهد تا شما را با اتمسفر بازی بترسانند اما، در قسمتهایی از بازی که تنش وارد فازهایی جدی و نفسگیر میشود، موزیک هم وارد ماجرا میشود و با ریتم کوبنده و گوشخراشی که دارد، فضای اتفاقات بازی را بهبهترین شکل ممکن برای بازیکنان ترسیم میکند.
همانطور که پیشتر هم ذکر شد، بازی در ارائهی یک اتمسفر قدرتمند و گیرا، عالی عمل میکند که قسمتی از این اتمسفرسازی قوی به صداگذاری و موسیقی درجهیک بازی برمیگشت. بازی Observation در کنار صداگذاری و موزیک قوی، از جلوههای بصری و گرافیکی قدرتمندی هم بهره میبرد. با اینکه «رصد» را یک تیم مستقل و کمتعداد ساخته و ممکن است در بعد تکنیکی در دستهی بازیهای بزرگ قرار نگیرد اما، جلوههای هنری، رنگآمیزیها، نورپردازیها، قاببندیها، محیطها و دقت فراوانی که در جزئیات هر محیط خرج شده است، با جلوههای صوتی بازی درهم میآمیزد و اتمسفری قوی را شکل میدهد. از آنجایی که بازی در محیطی خالی از سکنه جریان مییابد و اما فیشر تنها موجود زندهی ایستگاه فضایی است، علاوه بر دوبله، بازیهای زیرپوستی قوی و انتقال احساسات از فرمهای مختلف چهره از راههای شدیدا سودمند برای انتقال احساسات در این فضاسازیها هستند. تیم No Code در این امر بهاندازهی توانشان، توانستهاند موفق ظاهر شوند و با دیدن انیمیشن چهرهی اما فیشر، کاملا متوجه خواهید شد که سازندگان بازی با وجود عدم دسترسی به تکنولوژی موشن کپچر، تمام تلاش خود را بهکار بسته تا با فرمهای مختلف چهرهی قهرمانش این کار را انجام دهند و تا حدودی هم موفق میشوند و نمیتوانیم به عملکردشان خرده بگیریم.
در پایان و برای نتیجهگیری، باید گفت که ساختهی جدید استودیو No Code یعنی Observation، انتظارات هواداران آثار مرموز/ترسناک علمی – تخیلی و فضامحور را پایان میدهد و با الهام از آثار شاخص این ژانر مثل فیلم ۲۰۰۱ ادیسهی فضایی، تجربهای کاملا جدید، منحصربهفرد، سرگرمکننده و حیرتانگیز را تقدیم بازیکنان میکند. با توجه به ظرفیت بهشدت بالای این اثر و همینطور نحوهی پایانبندیاش، میتوان انتظار قسمتهای بعدی آن را داشت و همچنین، میتوان خوشحال بود که در کنار مجموعههایی مثل System Shock، یک سری جدید در ژانر وحشت کیهانی با نام Observation متولد شده است. باید صبر کنیم و ببینیم که سیاستهای کمپانی دیوالور دیجیتال و استودیو نوکد چه آیندهای را برای بازی Observation ترتیب خواهد داد. Observation را هماکنون میتوانید روی پلی استیشن 4 و پی سی تجربه کنید.
این بازی روی پلتفرم پی سی بررسی شده است