ناتی داگ (Naughty Dog) در حال تغییر است. این استودیو هماکنون سری Uncharted را به گذشته سپرده و در صورت نداشتن یک داستان اساسی، برنامهای برای توسعهی یک The Last of Us دیگر ندارد. استودیویی که در طول ۱۵ سال گذشته تبدیل به یک پیشگام در بلاکباسترهای سینمایی با داستانگویی عمیق و احساسی شده و توانسته همه چیز در صنعت بازیهای ویدیویی را تغییر دهد، حالا به غیر از پروژۀ چندنفره، نمیدانیم که چه آیندهای دارد.
پشت سر گذاشتن Uncharted و The Last of Us حرکت درستی است. ناتی داگ میتوانست آن قدر شیر این دو فرنچایز را بدوشد تا دیگر چیزی از آنها باقی نماند. این طور نیست که این فرنچایزها محبوبیت خود را از دست داده باشند. پورتهای جدید Uncharted فروش بسیار موفقی روی PS5 داشتهاند و اقتباس تلویزیونی داستان Joel و Ellie به یک پدیدهی همهگیر و موفقیتی بزرگ برای HBO و سونی تبدیل شده است و ناتی داگ در اوج محبوبیت خود به سر میبرد. جذابیت کارهای این استودیو دیگر تنها برای گیمرها نیست و حتی افرادی که اصلا علاقهای به بازیهای ویدیویی ندارند هم در مورد The Last of Us کنجکاو شدهاند.
سری Uncharted احتمالا به شکلی دیگر زنده خواهد ماند. شاید یک استودیوی دیگر سکان این مجموعه را به دست بگیرد و شاید هم تام هالند (Tom Holland) برای دنبالهی فیلم موفق Uncharted بازگردد. این که ناتی داگ تقریبا پس از دو دهه با این سری خداحافظی میکند به نوعی تلخ و شیرین است. داستان Nathan Drake کمی برای سال ۲۰۲۳ قدیمی شده و راستش را بخواهید این شخصیت در سال ۲۰۰۷ هم با الهام زیاد از Indiana Jones و Tomb Raider ساخته شده بود. Drake’s Fortune در مورد کشتن دزدان دریایی، بالا رفتن از خرابههای باستانی و شکست دادن یک شرور با لهجهی بریتانیایی است. در نهایت هم مشخص میشود که گنجینهای که به دنبالش بودید نفرین شده و تمام دشمنان شما تبدیل به هیولا میشوند. یک ماجراجویی ساده و عالی؛ بیایید برای دنبالهی آن آماده شویم.
Uncharted اول یک انحصاری موفق برای پلی استیشن ۳ بود. حتی در دورانی که چیزی جز Haze and Genji: Days of Blade برای پلی استیشن ۳ وجود نداشت، سونی به وضوح به یک فرمول موفق دست پیدا کرده بود. این پدیده در نهایت منجر به دنبالهای شد که برای همیشه داستانگویی در بازیهای ویدیویی را تغییر داد و پایه و اساس آثاری مثل God of War جدید، The Last of Us و Horizon: Zero Dawn را بنا گذاشت. Uncharted 2: Among Thieves پس از گذشت تمام این سالها یک شاهکار باقی مانده است. نویسندگی و بازیگری در این بازی باکیفیتتر و هنرمندانه از هر چیزی که پیش از آن در بازیهای ویدیویی دیده بودیم ارائه میشد. همچنین این بازی بسیاری از المانهای کودکانهی بازی اول را هم پشت سر گذاشته بود.
اعتماد ناتی داگ به پروتاگونیست دوستداشتنی خود و تلاش برای تغییر تمهایی که در وهلهی اول منجر به خلق او شده بود، به احتمال زیاد چیزی است که در نهایت باعث خلق Joel و Ellie شد. همین اعتماد هم در نهایت باعث شد تا این استودیو تلاش داشته باشد تا داستان بسیار عمیقتری را با A Thief’s End روایت کند. حتی با وجود سفر دوبارهی Nate و Sully به دنبال گنجینهای در سرتاسر جهان، این احساس در طول داستان وجود داشت که این بار تصمیمات قهرمانان ما عواقبی جدی در بر خواهند داشت. انفجارها و سکانسهای بلاکباستری Uncharted هنوز در این بازی حضور داشتند، اما شخصیتها بسیار واقعیتر و قابل دسترسیتر به نظر میرسیدند. شروع این سری با Drake’s Fortune و به پایان رسیدن آن با A Thief’s End حقیقتا عجیب و غریب است.
پس از A Thief’s End، اسپین آف Lost Legacy مثل یک دور افتخار برای ناتی داگ و این فرنچایز نمادین و ماجراجویی رنگارنگ Chloe و Nadine در ماداگاسکار پر از اشارههای مختلف به تاریخ این سری بود. قهرمانان آن بار دیگر قادر به درخشیدن هستند و قهرمانان قدیمی این فرنچایز هم ظاهرا دیگر علاقهای به بازگشت به این زندگی پر خطر ندارند.
شاید ناتی داگ بدرود نهایی خود را به تازگی اعلام کرده باشد، اما برای من بدرود با این سری سالها قبل اتفاق افتاده است. Uncharted یک قدم اساسی و ضروری برای بازیهای ویدیویی بود. این سری پایه و اساسی را بنا گذاشت که در دو دههی بعدی توسط بازیهای دیگر شاهد نوآوری و بهبود آنها بودیم. Uncharted یک دارایی ارزشمند برای بازیهای ویدیویی است، اما همانطور که زمان به ما آموزش داده، تمام چیزهای خوب باید بالاخره به پایان برسند.