بازی Very Little Nightmares با اینکه میتوانست بهتر و کماشکالتر از وضعیت فعلی خود نیز ظاهر شود، اما همین حالا هم یکی از مهمترین بازیهای ویدیویی موبایلی در سال ۲۰۱۹ است.
دنیای بازیهای ویدیویی اکنون در برههای از پیشرفت سختافزاری و نرمافزاری قرار دارد که خیلیها میگویند دیگر پلتفرم موبایل، آمادهی پذیرش بازیهای درجهیک کنسولها و کامپیوتر شده است؛ چرا که گوشیهای هوشمند اکنون قدرت بسیار زیادی دارند و هر روزه با عرضهی پرچمدارهای جدید شرکتهای بزرگ، بر توانایی پردازشی آنها افزوده میشود. بااینحال برخی تجربههای مثبتومنفی در این زمینه (عرضهی BioShock برای گوشیها و تبلتها و حذف شدن آن از تمامی فروشگاههای دیجیتالی پس از مدتی نهچندان بلند را به یاد بیاورید) در چند سال اخیر ثابت کردهاند که وقتی صحبت به عرضهی بازیهای درجهیک روی پلتفرمی متفاوت میرسد، مهمترین مسئله نه توانایی دستگاهِ هدف در اجرای بازی که نحوهی کنترل شدن بازی روی آن توسط مخاطبان است. در حقیقت واضح است که حتی اگر زمانی برسد که تکتک بازیهای بزرگ و حتی AAA روز مثلا با استفاده از سیستمهایی همچون Google Stadia توانایی اجرا شدن روی موبایلها را داشته باشند، باز هم اکثر بازیکنان و تمامی گیمرهای حرفهای برای تجربهی این آثار، سراغ کنترلرها و صفحهنمایشهای بزرگ همیشگی خواهند رفت؛ چون موبایل هرگز پلتفرمِ هدفِ اصلیِ سازندگان آن بازیها نیست و آثار مورد بحث، در اصل برای بازی شدن با کنترلرهای کنسولها یا ماوس و کیبورد روی تلویزیونها یا مانیتورهای بزرگ طراحی شدهاند. نتیجه هم میشود آن که وقتی دربارهی یک بازی موبایلی عالی صحبت میکنیم، نباید از یاد ببریم که چنین بازیهایی وقتی به نقطهی اوج خود میرسند که برای همین پلتفرم طراحی شده باشند. یعنی تجربههایی در سطح یا حداقل نزدیک به سطح تجربههای ما در کنسولها و PC را به موبایل بیاورند و با استفاده از قابلیتهای منحصربهفرد همین پلتفرم و درنظرگرفتن رابط کاربری، ابعاد و تمام جزئیات دیگر آن، تبدیل به یک بازی عالی بشوند. این نکتهای است که خالقان بازی آیفون Very Little Nightmares به آن توجهی جدی داشتند و به همین خاطر موفق شدند تجربهای مشابه با تجربهی Little Nightmares، یکی از جمعوجورترین و در عین حال اثرگذارترین بازیهای دو سال گذشته، روی پلتفرمهای بزرگ را با این اثر جدید خود به موبایلها بیاورند. این یعنی درحالیکه باتوجهبه توانایی موبایلهای امروز ابدا عرضهی خودِ Little Nightmares روی گوشیهای برتر سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ به روانترین شکل غیرممکن نبود، آنها یک بازی مخصوصِ پلتفرم موبایل ساختند که کابوسهای کوچک حاضر در آن بازی را روی پلتفرمی متفاوت، شبیهسازی میکند. اثری که یقینا بیاشکال نیست اما باتوجهبه همین نکته باید رویکرد سازندگان در توسعهی آن را ستایش کرد.
Very Little Nightmares یک اثر هفتدلاری است که علاقهای به خالی کردن جیب مخاطب خود با استفاده از خریدهای درونبرنامهای ندارد. سازندگان از این نظر بازی را دقیقا مثل یک محصول داستانی خوب در دنیای کنسولها و PC شکل دادهاند و با آن قصد روایت داستانی جذبکننده را دارند؛ داستانی که اسطورهشناسی جهان Little Nightmares را گسترش میدهد، احتمال ساخته شدن دنبالهای بر بازی اصلی مجموعه را بیشتر میکند و اگر از من میپرسید، ارزش این قیمتگذاری را داشته است. مخصوصا به این خاطر که در عین وفاداری به برخی از مهمترین عناصر تشکیلدهندهی مجموعه خود، هرگز مطلقا تکراری نیز به نظر نمیآید.
بازی جدید شرکت باندای نامکو برای پلتفرم موبایل، باز هم مخاطب را در نقش دختربچهای با روپوش زرد قرار میدهد که باید هرطور که ممکن است، خودش را از دست هیولاهایی که نزد آنها اسیر شده، نجات دهد. البته دقیقا به مانند بازی اصلی مجموعه اینجا هم مخاطب هرگز با یک نوشته یا دیالوگِ داستانگو مواجه نیست و باید داستانکها را در دل گیمپلی و باتوجهبه حدسیات خود و تصویرسازیهای معنیدار سازندگان دنبال کند. خبر خوب هم این است که شاید بازی Very Little Nightmares حتی به استانداردهای قصهگویی نسخهی اصلی نزدیک هم نشود، اما اولا داستانی مخصوص به خودش را دارد و ثانیا با کمی دقت میتوان ربط آن به اسطورهشناسی کلی مجموعه را پیدا کرد. هرچند که متاسفانه باتوجهبه درجهسنی پایینتر این محصول نسبت به Little Nightmares، طبیعتا اینجا با داستانی مواجه هستیم که کمتر میتوانیم به آن لقب تنشزا و تکاندهنده به اندازهی اثر اصلی را بدهیم.
در عین حال باید پذیرفت که با همهی محدودیتها و تفاوتهای پلتفرم موبایل، Very Little Nightmares تقریبا از ابتدا تا انتها در ساخت یک اتمسفر تأثیرگذار عملکردی مناسب دارد. سازندگان آنقدر در ساخت بازی به محصول اصلی توجه داشتهاند که حتی مخاطبی که دورادور برند Little Nightmares را بشناسد، متوجه وفاداری این اثر به ریشههای مجموعهی خود میشود. موسیقیها، صداگذاریها و طراحیهای هولناک و همزمان زیبای به کاررفته برای آفرینش هیولاها در Very Little Nightmares، همگی حسوحال اکثر مراحل Little Nightmares را تداعی میکنند و در کشاندن مخاطب به اعماق دنیای بازی موفق هستند. مراحل اثر هم که همگی بدون نقش بستن هیچگونه HUD روی تصویر، به روانترین شکل ممکن و تنها بر پایهی لمس شدن صفحه توسط بازیکن پشت سر گذاشته میشوند، شاید به مراتب کوتاهتر و سادهتر از بازی اول باشند، اما باز هم در حد خودشان چالشبرانگیز و فکرشده به نظر میرسند.
بازی در به وجود آوردن چالشهای فکری برای مخاطبان و وادار کردن آنها به جستوجو در محیط، عالی است؛ چون با اینکه دائما عناصر قابل تعامل بسیار زیادی را در هر محیط قرار میدهد و دائما به شکلی واضح از شما روشی برای باز کردن مسیر مقابل به کمک این ابزارها را میخواهد، هرگز اینگونه پیش نمیرود که وارد یک محیط بشوید و بدون هیچگونه فکر کردن به تعامل با اجسام گوناگون بپردازید و در همین حین، ناگهان به مرحلهی بعدی بروید. هر سوئیچ، هر جعبه و هر پلتفرم آمادهشده برای بالا و پایین رفتن شخصیت، کارکرد خودش را در حل یک پازل محیطی خوب دارد و گاهی سر زدن به نقاط گوناگون یک محیط و بررسی نقشونگارهای پنهانشده در گوشهای از آن، تبدیل به تنها روش موجود برای حل یکی از معماها میشود.
سازندگان با استفاده از طراحی پازلهای استاندارد، کاری کردهاند که مخاطب نه از پیچیدگی بازی زده شود و نه هرگز بتواند بدون به چالش کشیده شدن آن را پشت سر بگذارد. همین هم در کل بازی حسوحالی را جاری میکند که به خاطر آن مخاطب هرگز تماشاگر نیست و دقیقا همانگونه که از یک بازی موبایلی میخواهیم، دائما در حالا تلاش برای واکاوی بیشتر بازی است. سیستم ذخیرهسازی کاملا خودکار و منصفانهی اثر هم سبب میشود که بتوانید مطابق میل خود، در کوتاهترین یا بلندترین اوقات فراغتتان به سراغ آن بروید و همیشه بازی را در حالتی آغاز کنید که باید بدون نیاز به کوچکترین صبر، سراغ حل معمای بعدی بروید. تازه اگر اهل جمعآوری امتیازات اضافی هم باشید، بازی جعبههای گوناگونی را در گوشه به گوشهی خود پنهان کرده است تا مخاطب با یافتن آنها، زمان بیشتری را به گیمپلی آن اختصاص بدهد؛ جعبههایی که تلاش برای پیدا کردن آنها گاهی واقعا سخت میشود و همواره کاری میکند که مخاطب با دقتی بیشتر از حالت عادی، جزئیاتِ طراحی عالی محیطهای عمودی بازی را به نظاره بنشیند. این موضوع هم از آن جهت اهمیت دارد که همزمان به نفع بازیکنان علاقهمند به پیدا کردن رمز و رازهای پنهانشده در محیطها و مخاطبان عادی تمام میشود. چون ذهن گروه اول را همانگونه که میخواهند قلقلک میدهد و تاثیر زیادی هم روی تحسین شدن بیشتر اثر توسط تمامی بازیکنان دارد؛ مخصوصا باتوجهبه اینکه خالقان بازی هیچکدام از محیطهای آن را سرسری نساختهاند و وارد شدن به هر دریچهی مخفیشده، محیطی دیدنی و جدید را هم نشانمان میدهد.
با همهی این خوبیها نمیشود انکار کرد که Very Little Nightmares به خاطر عدم حفظ روند رو به پیشرفت خود در طول کل دقایق، هرگز تبدیل به اثری بینقص نمیشود. در حقیقت برخلاف بازی اصلی که قدم به قدم مخاطب را مقابل مراحلی سختتر و اتمسفری سنگینتر قرار میداد و دائما کاری میکرد که او نسبت به چند دقیقهی قبل، میل بیشتری به تمام کردن بازی داشته باشد، اینجا با اثری مواجه هستیم که عملا یکسوم پایانی آن خلاقیتی را در خود جای نداده است و حتی از حیث اتمسفرسازی، عقبتر از مابقی دقایق آن جلوه میکند. سازندگان بدون توجه به نیاز یک بازی به افزایش دائمی تنش و جذابیت حاضر در آن، در بخشهای پایانی صرفا سراغ استفادهی حداکثری از پازلهای سرعتی و نهچندان پیچیدهای میروند که بیشتر شانس مخاطب و نه تواناییهای او را به چالش میکشند. پس متاسفانه این مسئله که در بسیاری از بازیهای این زیرژانر در دنیای بازیهای موبایلی به چشم میخورد، گریبانگیر Very Little Nightmares هم میشود و برخی مراحل و از همه مهمتر پایانبندی آن را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
به بیان بهتر، بزرگترین مشکل بازی آن است که از جایی به بعد، شما را به انجام کاری تازه دعوت نمیکند و دائما در محیطهایی گوناگون، از مخاطب تکرار مکررات را میخواهد. هرچند که خوشبختانه نهایتا همانگونه که اشاره شد، یکسوم از کل دقایق بازی با این معضل مواجه هستند و سازندگان در اکثر دقایق فضاسازیها، تنش و خلاقیت را فدای هیجانآفرینیهای سطح پایینِ لحظهای نکردهاند.
همهی بازیها برای همهی سلایق ساخته نمیشوند و Very Little Nightmares نیز آنقدر بازی ویدیویی ناب و دیدهنشدهای نیست که حتی اشخاصی که اهل تجربهی ویدیوگیم با موبایلهای خود نیستند، بخواهند سراغ آن را بگیرند. اما طرفداران بازیهای پازلمحور، تکنفره و معنیدار که حسوحال گیرا و مخصوص به خودشان را یدک میکشند، از این تجربهی نهچندان بلند و نهچندان کوتاه، ناراضی نخواهند بود.
عدهای میتوانند پس از تجربهی این بازی به مجموعهی Little Nightmares علاقه پیدا کنند و بعد سراغ تجربهی بازی اصلی آن بروند. عدهای از مخاطبان این بازی هم بدون شک اشخاصی هستند که Little Nightmares را دوست داشتند و از لمس حسی شبیه به حس بازی کردن آن اثر روی گوشیهای همراهشان در اوقات فراغت خود استقبال میکنند. پس با اینکه Very Little Nightmares ابدا محصولی جذاب برای حجم قابل توجهی از مخاطبان پلتفرم خود نیست، اما یکی از بازیهای ارزشمند و مهم امسال به شمار میرود؛ چرا که نشان میدهد بازیهای خوب هر پلتفرم با درنظرگرفتن داشتهها و نداشتههای آن پلتفرم متولد میشوند؛ نه با کپی کردن محصولی جوابداده روی پلتفرمی متفاوت که اصلا در هنگام ساخته شدن، توجهی به محدودیتها و قابلیتهای پلتفرم دوم نداشته است.
طرفداران بازی اتمسفریک و پرشده از پازلهای جذاب استودیوی Tarsier در سال ۲۰۱۷ میلادی یعنی Little Nightmares، باید همین حالا سراغ تجربه کردن Very Little Nightmares بروند؛ یک بازی با گیمپلی مفید ۹۰ دقیقهای که احتمالا با توجه به پیچیدگی برخی معماهای حاضر در آن، بعضیها برای به پایان رساندنش احتیاج به زمانی نزدیک به سه ساعت دارند و اثری که شاید تعداد انگشتشماری از ویژگیهای بازی اصلی مجموعهی خود را به ارث نبرده باشد، اما در پیادهسازی صحیح مهمترین فرمولهای آن روی پلتفرمی کاملا متفاوت، عالی به نظر میرسد.
محمدحسین جعفریان