بازی Beat Cop یک ماجراجویی ۲۱ روزه پلیسی است که به واسطه آزادیعمل و گستردگی قابل توجهاش در گیمپلی تبدیل به یکی از بهترین تجربههای اخیرتان خواهد شد.
استودیو لهستانی 11bit شاید به اندازه سی دی پراجکت رد شناخته شده نباشد، اما به واسطه آثار متنوع و جذابی که ارائه میدهد، قطعا دومین نام بزرگ لهستان در صنعت بازیهای ویدیویی است. با اینکه داریم در مورد دو سازنده متفاوت صحبت میکنیم، اما شاید حداقل نزدیکی جغرافیایی این دو تیم باعث شده است تا شباهتهایی در ردپاهای هر کدام نسبت به آثاری که ارائه دادهاند دیده شود. خبر خوب این است که 11bit هم دقیقا مثل سازندگان سری The Witcher به گسترده بودن گیمپلی آثارش اهمیت میدهد. اینکه مجموعهای از فعالیتهای مختلف را جلوی شما قرار دهد تا در هر بخش از بازی فرصتی برای سر خاراندن هم پیدا نکنید. پس از دو بازی آخری که تیم اولون بیت در سبک استراتژیک توسعه داده بود، بازی موبایل Beat Cop را هم حالا خیلی راحت میتوان از نظر کیفی در کنار آثار گذشته آنها قرار داد و البته از آن به عنوان یکی از سرگرمکنندهترین تجربههای موبایلی یاد کرد که جنس بهخصوصی از تعامل را با ایدههایی جدید و البته عامهپسند در اختیار بازیکنانش میگذارد. شاید بازی اندروید و آیفون Beat Cop از دور خیلی شبیه بازیهای استراتژیک نباشد، اما بسیاری از المانهای این سبک و البته آثار قبلی اولون بیت را به ارث برده است.
داستان بازی Beat Cop از همان ابتدا جذاب شروع میشود و روی موضوع و دوره جذابی هم دست میگذارد. دهه ۸۰ میلادی، خیابانهای پر از جرم و جنایت آمریکا و پلیس بختبرگشتهای که پس از اتهامی واهی حالا تبدیل به افسری ساده در یکی از این محلههای شلوغ و پردردسر شده است. همه چیز از آنجایی شروع میشود که شما برای ماموریتی به خانه سناتور اعزام میشوید، اما در هنگام خروج چیزی به جز اتهام یک قتل و چندین الماس به سرقت رفته، نصیبتان نمیشود و حالا مجبور هستید کار خود را از پایهایترین شغل ممکن در اداره پلیس از سر بگیرید. با اینکه گیمپلی بازی ماموریتها فرعی زیادی را شامل میشود، اما بدون شک موتور اصلی بازی داستان آن است که قدم به قدم شما را به پیش میبرد تا در نهایت به حقیقت اتفاقی که رخ داده است پی ببرید. جدا از اینکه روایت داستان به طرز جالبی و از طریق رویدادها و از زبان کاراکترهای مختلفی پیش میرود، جذابیت خودش را هم کماکان حفظ میکند و تا انتهای سفر نهچندان طولانیای که در پیش دارید، شما را پای بازی نگه میدارد. البته یادم نرود که به دیالوگنویسیهای عالی بازی هم اشاره کنم که واقعا برای یک بازی موبایل کار بزرگی محسوب میشود. جدا از اینکه دیالوگهای با آن حال و هوای خیابانی و عامیانهای که انتظارش را داریم مطابقت میکند، حجم بالا و تنوع زیادش هم از کاراکتری به کاراکتر دیگر واقعا تحسین برانگیز است. اینکه سازندگان برای هر کدام از مراحل فرعی خود سناریوهای متفاوتی را با دیالوگنویسیهای دقیقی همراه کردهاند، قطعا نقطه قوت بزرگی به حساب میآید.
ماموریتهای فرعی، دومین شباهت بزرگی است که در آثار سیدی پراجکت رد و 11bit به خوبی به چشم میخورد. الون بیت به هیچ وجه دست از طراحی مراحل فرعی متنوع برنداشته است و نتیجه همین کار باعث شده تا انجام دادن ساید کوئستها در Beat Cop به اندازهای جذاب باشد که گاهی وقتها بیخیال مراحل اصلی بشوید. چیزهایی که هر شخصی در بازی از شما میخواهد، سختی یا آسانی هرکدام از آنها و محدودیتهایی که در این بین مزاحمتان میشوند، همگی جزئی از این طراحی مراحل به حساب میآیند که اکثرشان در بیشتر موارد تغییرات محسوسی را تجربه میکنند. در کنار اینها البته، گاهی اوقات کمی لغزش در مراحل اصلی بازی دیده میشود که اگرچه ایراد چندان بزرگی نیست، اما خب امکان نادیده گرفتنش هم وجود ندارد. با اینکه مراحل اصلی در هر روز از بازی که به مانند یک چپتر در آن تلقی میشود، تغییرات مشخصی دارند، اما گاهی اوقات این تغییرات کمی دیر به وجود میآید و همین هم ممکن است کمی بازیکن را از انجام برخی کارهای تکراری خسته کند، اما دقت کنید که منظور من صرفا حذف این کارها نیست. در واقع اگر بازی کمی با سرعت بیشتری المانهای جدیدش را به گیمپلی اضافه میکرد، شاید همین ایراد جزئی هم دیگر به چشم نمیآمد.
یکی از اصلیترین مواردی که باعث میشود تا Beat Cop تبدیل به اثری سرگرمکننده و غنی بشود، جهان پر از تعامل و گسترده آن است که امکان انجام فعالیتهای متنوعی را فراهم میکند. از فعالیتهایی که مربوط به مراحل میشوند بگیرید تا کارهایی که صرفا جنبهای جز خوشگذرانی در دنیای بازی ندارند. با اینکه محلی که در آن حضور دارید یک خیابان بیشتر نیست، اما ساختمانهای مختلف و فروشگاههایی که بازی در رفت و آمد به آنها دست شما را باز گذشاته است، تراکم بالایی به جهان Beat Cop میبخشد. تازه مهمتر از همه اینها NPCهای بازی هستند که منشا اصلی تمام ماموریتها و تعاملات محسوب میشوند. یکی دیگر از ردپاهای اولون بیت در این بازی، قابلیت انتخاب دیالوگ و تصمیمگیری در برخی موارد است که میتواند عواقب متفاوتی را برای شما در پی داشته باشد و از قضا در Beat Cop خیلی هم المان به درد بخورد و جاافتادهای محسوب میشود. درست است که شما پلیس هستید، اما خب اینکه چطور پلیسی باشید، تاحدود زیادی به همین تصمیم گیریها وابسته است. به طور کلی بازی سه شاخصه اصلی را در تعاملات شما در نظر میگیرد. میزان رضایت مردم، میزان رضایت گروههای مافیایی و میزان رضایت خلافکارهای محلی. این سه گروه، عمده افرادی هستند که در تعاملاتتان با آنها سروکار دارید و بسته به اینکه چه رویکردی در مقابل هر کدام در پیش بگیرید، نتایج نسبتا متفاوتی هم نصیبتان خواهد شد. بازی سعی میکند شما را در شرایط خاصی وادار به تصمیمگیری کند که نتایج آنها محسوس باشد. برای مثال در یکی از مراحل شما باید ۳۰۰ دلار تا پایان شیفتکاریتان بدست بیاورید و خب در این بین افراد زیادی هم پیدا میشوند که ترجیح میدهند با پیشنهاد رشوه به شما، چشم پلیس را روی برخی از جرمها بسته نگهدارند و دقیقا در چنین وضعیتی بازی از شما میخواهد که راهتان را انتخاب کنید که به اهداف خودتان برسید و پولتان را جمع کنید یا اینکه شرافت پلیسیتان را زیر پا نگذارید که خب حداقل من نتوانستن از خیر اولی بگذرم.
المانهایی که در بازی کنترلشان برعهده شما قرار دارد، هر روز بیشتر از قبل خواهد شد. به جز ماموریتهای اصلی داستانی که هر روز باید به دنبالشان باشید، برخی وظایف نیز به طور متغیر در روزهای مختلف به شما محول میشود و این موارد رفته رفته ادامه پیدا میکند و گستردهتر میشود. برای مثال اگر در ابتدا فقط ماشینها را به خاطر پارک در مکانهای غیرمجاز جریمه میکردید، حالا باید حواستان به لاستیک و چراغهایشان هم باشد و گاهی اوقات هم پلاکهایشان را بررسی کنید که اگر خودروی مظنون را مشاهده کردید، سریعا گزارش بدهید. در کنار این برخی ماموریتها فرعی و فوری مثل دستگیری مجرمان در حال فرار هم از بیسیم به دوشتان گذاشته میشود و در کنار اینها که پای ثابت قضیه هستند، هر روز چیزهای جدید دیگری هم انتظارتان را میکشد. همانطور که در اوایل بررسی هم گفتم، محتوای گیمپلی به قدری غنی است که فرصت سر خاراندن هم در بازی پیدا نمیشود و به معنای واقعی کلمه شما در دنیای خودش غرق میکند. با اینکه اکثر المانهای کنترلی حالتی مدیریتی دارند، اما سرعتعمل در شلیکها و همچنین دویدن به دنبال مجرمان از معدود بخشهای بازی است که کمی تنوع در این موارد هم ایجاد میکند.
از لحاظ گرافیکی، دنیای Beat Cop واقع جذاب و دیدنی است. گرافیک پیکسلی بازی با رنگبندیهای متنوع و فوقالعادهاش و جزئیات قابل تحسینی که به کار بسته، از لحاظ بصری زیبایی چشمنوازی را به صفحه نمایش گوشی هوشمند شما میبخشد. به طور کلی هیچ مشکل گرافیکی و فنی محسوسی در بازی مشاهده نمیشود و از طرفی خبری از داغ شدن باتری و بدنه تلفن همراه هم نیست. با این حال تنها چیزی که جای خالیاش گاهی در بازی احساس میشود، فقدان یک موسیقی ملایم و دائمی در بازی است. به طور کلی در حین تجربه بازی به جز صدای محیط موسیقی خاصی به گوش نمیرسد، مگر اینکه گاهی اوقات از جلوی خانهها یا مغازههایی رد شوید که صدای موسیقی از آنها به گوش میرسد. با توجه به اینکه کاراکترهای بازی هم صداگذاری ندارند، نبود موسیقی متن گاهی وقتها به شدت احساس میشود. برای مثال اگر در حین وقوع سرقتها موسیقیای وجود داشت که ریتم تندتری به خود میگرفت، قطعا بازی میتوانست در انتقال هیجان بسیار بهتر از اینها هم ظاهر بشود.
در پایان، هیچ شکی نداشته باشید که بازی اندروید و آیفون Beat Cop جزو آن آثاری است که تا تمامش نکنید از روی گوشی موبایلتان پاک نخواهد شد و به قدری شما را در محیط خودش غرق میکند و سرگرمی برایتان ایجاد میکند که خیلی زود میتواند تبدیل به انتخاب اول شما در بین بازیهای موبایلی بشود. استودیو 11bit تاکنون نشان داده بود که در ارائه آثار قدرتمند در سبک مدیریتی تبحر خاصی دارد و Beat Cop هم مهر تایید دیگری است که این بار توانایی تیم سازنده را در پلتفرمهای همراه هم به رخ میکشد. در هنگام شروع Beat Cop، تیم سازنده ادعا میکند که این بازی ادای دینی نسبت به تمام سریالهای پلیسی دهه ۸۰ میلادی است، ادعایی که پس از تجربه بازی به جرئت میتوانم بگویم چیزی جز حقیقت نیست.
این بازی روی سیستمعامل اندروید بررسی شده است.
بازی موبایل Beat Cop به سبب داستان جذاب و خاطرهانگیزش، گیمپلی گسترده و پرجزئیاتش و گرافیک هنری چشمنوازی که در معرض نمایش میگذارد، قطعا تبدیل به یکی از بهترین تجربههای موبایلی هر گیمری خواهد شد. استودیو سازنده با پیادهسازی جهانی پرتراکم و مملو از تعامل، شما را با فعالیتهای گوناگون و جذابی همراه میکند که اگر ساعتها در دنیای آن غرق بشوید، جای تعجب ندارد. طراحی مراحل و گستردهسازی هر کدام از ویژگیها گیمپلی به قدری خوب طرح ریزی شده است که هرگز شما را خسته نمیکند و در سرگرمکردنتان چیزی کم نمیگذارد. تجربه Beat Cop به قدری لذتبخش است که باعث میشود مشکلاتش به این راحتیها به چشم نیایند و صدمه بزرگی هم به بدنه بازی وارد نکنند.
مهرداد خیاط محمدی