سبک JRPG از آن سبکهایی است که چندان در اولویت گیمرهای ایرانی نیست. در این مقاله میخواهیم شما را راهنمایی کنیم که چگونه خود را در این سبک بازیها غرق کنید.
بازیهای JRPG همان عناوین RPG نامآشنا اما به سبک ژاپنی هستند. اصلا بیایید از نامگذاری این سبک شروع کنیم تا آن را به صورت عمقیتر بشناسیم؛ بلاخره تا یک چیز را ریشهای نشناسیم، نمیتوانیم با آن ارتباط زیادی هم بگیریم. نامگذاری این سبک به عقیدهی بسیاری از گیمرهای ژاپنی و تحلیلگران شرقی، به خودی خود یک توهین به این بازیها است! Japanese Role-Playing یعنی همان سبک نقشآفرینی را ژاپنی کنید و این خودش مورد دارد. به عقیدهی آنها این بازیها همان RPG هستند و دلیلی برای تفکیک با اسم کشور در ابتدای آن نیست.
راستش را بخواهید این عقیده هم درست است هم غلط. از طرفی مگر هر کشوری که یک بازی با فرهنگ خودش در یک سبک میسازد میآیند و نامش را در ابتدای آن سبک میآورند؟ مثل این است که بگوییم بازی Atomic Heart که در جای جای آن فرهنگ روسی به صورت پروپوگاندا فریاد زده میشود، یک RFPS است ( Russian FPS) از طرفی هم این بازیها آنقدر با نقشآفرینیهای غربی متفاوتاند که بد نیست با چنین لفظی بین آنها تمایز ایجاد کنیم.
با تمام این صحبتها، شما به عنوان یک گیمر ایرانی چگونه میتوانید به این سبک متفاوت و جذاب و Underrated ورود کنید؟ چه عناوینی با چه ویژگیهایی برای شروع مناسب هستند و بسته به مکانیسمهای مورد علاقهتان باید چه قسمتی از دریای این سبک را انتخاب کنید؟ در این مقاله با گیمفا همراه باشید تا راه و روش آن را به شما بگوییم.
راستش را بخواهید من به عنوان نویسندهی این مقاله نیز تا سال ۲۰۱۶ و عرضهی Persona 5 چندان دل خوشی از این سبک نداشتم؛ نه آن که آن را دوست نداشته باشم یا بازی نکنم بلکه به دنبال مقداری تغییر و تحول در بازیهای JRPG بودم. تغییراتی که بتواند من طرفدار قدیمی این سبک را باز هم به دنبال خود بکشاند و کمی هم برای طرفداران جدید جذاب باشد. تا آن که بازی Persona 5 عرضه شد و به دنبال آن شاهد تغییرات دلخواه من و بسیاری از طرفداران نقشآفرینی شرقی، حالا در بازیهای این دسته بیشتر به چشم میخورد.
شاید ورود به سبک JRPG را بتوان مانند یک ساختمان چندطبقه دانست. البته این ساختمان چند طبقه آسانسور هم دارد و شما محدودیتی برای ورود به هر طبقهای ندارید؛ اما بهتر است مسیر پله را در پیش بگیرید و یکی یکی و آرام آرام این مسیر را طی کنید. اگر دست خالی و بدون تجربه به سراغ طبقهی آخر بروید ممکن است با کله زمین بخورید و نه تنها چیزی عایدتان نشود که از این سبک و هر چه ژاپنی و شرقی هم هست متنفر شوید. اما طبقهی اول و دوم و الی آخر چه ویژگیهایی دارند که آنها را از هم جدا کرده است؟
فکر کنید تا به حال اصلا شوتر بازی نکردهاید، آیا منطقی است بدون آن که چیزی از کلیات این سبک بدانید و بازیهای سادهتری چون Call Of Duty را انجام دهید ناگهان به سراغ بازی پیچیدهی ARMA 3 بروید؟ خودم در زمان کودکی چنین کاری را با شمارهی دوم این سری کردم و تا ماهها با شنیدن اسم شوتر فرار میکردم! برای ورود به سبک ورزشی هم کسی ابتدا به سراغ NBA 2K22 نمیرود و با بازیهای عامهپسندتری چون Efootball یا حالات آسان FIFA کارش را آغاز میکند. اما برویم سر اصل مطلب …
شروع این سبک در ابتدا نیازمند یک آمادگی ذهنی است. بدان معنا که باید به خودتان بگویید:
من میخواهم سبکی از بازیهای ویدئویی را آغاز کنم که اصلا تا به حال آن را ندیدهام. اگر در شبکههای اجتماعی دقایقی از یک بازی JRPG را مشاهده کردهام آن را فراموش میکنم. قرار نیست این سبک شباهت چندانی به آنچیزی که به عنوان نقشآفرینی میشناسم داشته باشد.
اما چرا باید تکهپارههایی را که در شبکههای اجتماعی یا گیمپلی یک نفر دیدهاید فراموش کنید؟ چون این سبک، مانند سبک Adventure از آن بازیهایی است که تماشای کلیپها یا زندهی آن هیچ،تاکید میکنم هیچ جذابیتی ندارد و صرفا اتلاف وقت است. بگذارید پا را فراتر بگذارم و حقیقت را بهتر بگویم: تماشای گیمپلی یک بازی JRPG نه تنها شما را به آن علاقمند نمیکند، بلکه باعث میشود کلا به سمت آن نروید. چرا؟چون این سبک فقط در حالتی جذاب است که کنترلر را دست بگیرید، با دقت به جزئیات آن نگاه کنید و خود را در دنیای آن غرق کنید. مگر نه مشاهدهی مکالمات و مبارزات بعضیا طولانی آن هم عمدتا به صورت نوبتی در حالی که چیزی از JRPG ها نمیدانیم چه جذابیتی برای مخاطب تازهوارد دارد؟ همانطور که مشاهدهی حل یک معمای خستهکننده یا گشتن در محیط با کلیک یک کاراکتر جذابیتی ندارد.
نمیخواهم بگویم برای این که یک JRPG باز حرفهای یا Casual شوید حتما نیاز به چنین مقالاتی دارید. اما حتی اگر بدون هیچ مطالعهای به یک مغازه میروید یا هر بازی با برچسب JRPG را برای شروع دانلود میکنید، کار بسیار بهتری برای شروع انجام دادهاید تا این که بخواهید با مشاهدهی گیمپلی، به این سبک علاقمند شوید. هرچند لفظ JRPG باز Casual در ایران چندان کاربردی ندارد. در اینجا آنقدر مبارزات نوبتی یا مبتنی بر ATB در بین عامه منفور است که همین که این بازیها را انجام دهید به نسبت 90 درصد گیمرهای ایرانی، حرفهای خواهید بود.
حال با رعایت و انجام این پیشنیازها به سراغ راهنمای ترتیب انجام بازیهای JRPG در این مقاله بروید.
احتمالا انتظار این عنوان را در صدر لیست شروع داشتید. همانطور که گفتم این بازی یک نمونهی بسیار خوب از عنوانی است که میتواند این سبک را به شما معرفی کند. یکی از مهمترین دلایل این انتخاب این است که Persona 5 بسیار دوستانه با گیمر رفتار میکند. این بازی در ابتدا جوری به شما آموزشهای لازم را میدهد که انگار دانشتان از این سبک صفر است و تازه میخواهید آن را شروع کنید.
مبارزات در این بازی به مانند دیگر آثار این سبک ( در اکثر مواقع) نوبتی است و شما و دشمنان باید به نوبت به یکدیگر آسیب وارد کنید. اما Persona 5 و به خصوص نسخهی Royal آنقدر به مبارزات نوبتی منفور ایرانیها زرق و برق داده است که بدون شک معتاد آن خواهید شد. با وجود Persona های مختلف و سبکهای مختلف مبارزه و آزادی عمل بینهایت شما در انتخاب Persona های مختلف در هر نوبت، مبارزات این عنوان با بیش از 100 ساعت گیمپلی اصلا و ابدا تا باسفایت آخر تکراری نخواهد شد.
از دیگر جذابیتهای این بازی برای یک فرد تازهوارد، Social Link ها و روابطی است که میتوانید بدون محدودیت با بقیه برقرار کنید و تاثیر واضحش را در گیمپلی و مبارزات مشاهده کنید. از مینیگیمهای جذاب و فعالیتهای مختلف در جهان باز بازی هم اصلا نمیتوان گذشت. در واقع این عنوان دست شما را میگیرد و تا مدتی طولانی هم رهایتان نمیکند. داستان، مبارزات نوبتی و لینکهای اجتماعی در این بازی آنقدر کیفیت بالایی دارند که به راحتی شما را عاشق سبک JRPG خواهند کرد.
المانهای بازیهای JRPG در مبارزات نقاط مشترک نسبتا زیادی با یکدیگر دارند: انجام حملات دسته جمعی بعد از ضعیف کردن دشمن، آسیبهای موقتی همچون یخزدن، آتشگرفتن، تسخیر ذهن و غیره، استفاده از جادو یا آیتم در کنار حمله و دفاع و از این دست موارد. Persona 5 در خلل گیمپلی خود تمام این موارد را به صورت عملی و بدون آن که بفهمید اینها حالت آموزشی دارد، به بهترین شکل ممکن برایتان توضیح میدهد و از هر توضیح ده صفحهای و مقالهای بهتر تاثیرش را میگذارد. همچنین مبارزات و برقراری ارتباط با بقیه تا حدی پیچیدگیهای عناوین دشوارتر این سبک را ندارد (مانند تنظیم حرکت کاراکتر در محیط حین مبارزه یا خرید کادوی دقیق مدنظر هر شخصیت برای صمیمیتر شدن) و این موضوع باعث جذب حداکثری مخاطب عام به این عنوان خواهد شد.
حتما از قرارگیری شمارههای دیگری از همین سری در رتبهی دوم تعجب کردهاید؛ اما واقعیت این است که اگر این دو عنوان را قبل از نسخهی پنجم بازی کنید، احتمالا اصلا سراغ نسخهی پنجم نمیروید! زیرا این دو نسخه، هر کدام به دلایلی مناسب بازی کردن برای شروع این سبک نیستند. Persona 3 از نظر روایی و فرم گیمپلی، در بسیاری از مواقع شباهت زیادی به یک JRPG اصیل ندارد و المانهای این سبک را چندان در خود جای نداده است. برای مثال انتخاب دیالوگها و مشاهدهی تاثیر آنها حداقل به طور کوتاه مدت یکی از ویژگیهای این سبک است که در این بازی به چشم نمیخورد. همچنین روایت این بازی ( نه همهی گیمپلی) به صورت رمان مصور است و چندان فرم یک بازی را در روایت ندارد.
با این حال، اگر Persona 5 را تا حدی بازی کنید و با سبک و سیاق آن آشنا شوید، نسخهی سوم بهترین گزینه برای بازی بعدی است. مبارزات در این بازی محدودتر از نسخهی سوم است و به دستآوردن پروسوناهای مختلف در آن چندان دشوار نیست. همچنین خوشختانه در این نسخه نیازی نیست نگران SP یا مانای شخصیتها باشید و بیشتر مهارتها و پرسوناها از همان نوار سلامتی شما برای اجرا شدن تغذیه میکنند که کار را بسیار آسانتر میکند. همچنین در این بازی کلا 6 شخصیت برای برقراری روابط دوستانه وجود دارد و به نوعی میتوان گفت نسخهی توجیبی Persona 5 محسوب میشود.
اما در مورد Persona 4، قضیه کاملا متفاوت است.روایت و گیمپلی بازی شاید حتی از نسخهی پنجم هم بیشتر شبیه دیگر بازیهای JRPG باشد، اما آن چیز که آن را تبدیل به بازی سوم برای شروع میکند، دشوار بودن آن برای یک فرد تازهکار حتی در درجهی سختی Easy است. در این عنوان مانند دیگر آثار این مجموعه وارد قلعهی ذهنی افراد میشوید تا از یکسری اتفاقات شوم جلوگیری کنید. با این حال جست و جو در این Dungeon ها اصلا به سادگی نسخهی پنجم نیست. مخفیکاری در این نسخه حین جست و جو بسیار دشوارتر از نسخهی پنجم است و همچنین به دستآوردن پرسوناهای مختلف هم بسیار دشوارتر است.
جهان زیبای بازی و امکان جست و جو و فعالیت و قرار گرفتن در نقش پسری که به تازگی در حال ایجاد یک نام برای خودش در شهری جدید است، بسیار لذتبخش است و قطعا میتوانم بگویم از لحاظ داستانی و شخصیتپردازی این بازی حتی از نسخهی پنجم هم فراتر میرود. اما متکی بودن دستیابی به پرسوناها به شانس و دشمنان بسیار قدرتمندتر و نیاز بسیار بیشتر به چیدن استراتژی برای مبارزه با باسفایتها نسبت به Persona 5، رتبهی انتخاب این نسخه برای شروع را به عدد 3 افزایش میدهد.
شاید بسیاری از خوانندگان با وجود این اسم آن هم در ابتدای لیست و برای آشنایی با این سبک مشکل داشته باشند؛ اما حقیقت این است که Scarlet Nexus با وجود آن که یک JRPG کامل نیست و یک Action JRPG محسوب میشود؛ بازی بسیار مناسبی برای آشنایی با سبک و سیاق داستان، جهان و گیمپلی کلی بازیهای JRPG است. المانهایی مثل برقراری ارتباط با شخصیتها، گشت و گذار در محیط، مدیریت ایتمها، خرید و فروش، گرفتن هدیه برای همتیمیها،مدیریت پارتی و تجهیزات و … به سبک بازیهای JRPG در این بازی وجود دارد و شما رابه مدل آنها عادت میدهد.
بزرگترین تفاوت این بازی با یک JRPG اصیل، مبارزات آن است. مبارزات در Scarlet Nexus به صورت نوبتی نیست و کاملا Real-Time است. امکان تعامل با محیط و پرتاب اشیاء در حین مبارزات بسیار به جذابیت آن افزوده است. همچنین وجود دو شخصیت قابل انتخاب با دو خط داستانی کاملا متفاوت ارزش تکرار بازی را بسیار بالا میبرد. این بازی یک اکشن نقشآفرینی ژاپنی بسیار باکیفیت و مناسب برای شروع است.
این عنوان میتواند قدم بعدی برای ورود به جهان JRPG ها باشد. این بازی نیز با گرافیک دوستداشتنی و گیمپلی جمع و جور و مفید خود به راحتی در دل شما جا باز خواهد کرد. Setting و روایت بازی بسیار خاص است و آزادی عمل شما هم در نقشهای مختلف بالاست. در این بازی 4 شخصیت را کنترل میکنید و میتوانید از بین افراد زیادی پارتی خود را برای مبارزه تشکیل دهید و البته ویژگیهای جدیدی را در یک بازی با مبارزات نوبتی نیز ببینید.
مهمترین ویژگی خوب و کمککننده در بازی، امکان انتخاب Tag Team برای هر کاراکتر است و مبارز در حال مرگ میتواند جای خود را با شخصیت بکاپش عوض کند. همچنین باسفایتها و دشمنان بازی طراحی بسیار خوبی دارند و بازی هم اصلا ساده طراحی نشده است. داستان بازی به راحتی شما را تا انتها نگه میدارد و با وجود شخصیتهای دوستداشتنی بازی به راحتی از آن دل نخواهید کند. این عنوان به واسطهی شباهت گرافیکیاش به فاینالفانتزیهای قدیمی، تجربهی نوستالژیکی نیز محسوب میشود و با گیمپلی دلربای خود شما را عاشق این سبک خواهد کرد.
این عنوان در نگاه اول هر گیمری را به واسطهی گرافیک چشمنوازش ترغیب میکند. Dragon Quest 11 از عناوینی است که در عین سادگی، عمق زیادی دارد و مبارزات لذتبخشی را به گیمر هدیه میدهد. المانهای عناوین JRPG در این بازی کمتر از بازیهای قبلی به جزئیات توضیح داده میشوند و فرض بر این است که شما تا حدی با این موارد آشنا هستید. همچنین شما در این بازی کمک چندانی دریافت نمیکنید و باید خودتان با جست و جو بسیاری از موارد را متوجه شوید و سیستم آموزشی بازی خیلی مفید و مختصر موارد لازم را فقط به شما توضیح میدهد. در واقع فهم مکانیسمها و جهان بازی در عمل با خودتان است و نباید انتظار چندانی از بازی داشته باشید.
وقتی با ساز و کار جهان بازی آشنا شوید، این بازی یک لذت خالص در سبک JRPG خواهد بود. شخصیتهای عمیق، داستانی احساسی، مبارزاتی شلوغ و جذاب و … به راحتی شما را برای ادامه دادن مسیر این سبک وسوسه خواهند کرد و به دنبال جست و جوی بیشتر در دنیای آن خواهید بود.
این عنوان شاید به اسم یک نقشآفرینی ژاپنی باشد، اما در عمل اثری فرای سبکها است و میتواند مغز شما را منفجر کند. این عنوان فوقالعاده المان دوستی در حین مبارزه را معرفی میکند که شما مجبور به مبارزه نیستید و میتوانید تا حد امکان با دشمنان خود دوست باشید. همچنین مبارزات در این عنوان بیشتر به صورت متنی دنبال میشود و واقعا اگر از ساز و کار مبارزات نوبتی مطلع نباشید، چیز زیادی از روند بازی متوجه نخواهید شد!
اگر در بازی Dragon Quest یک سیستم آموزشی مختصر وجود داشت، در این عنوان همین هم وجود ندارد و از صفر تا صد همهچیز با خودتان است. در واقع به واسطهی پیچیدگی در گیمپلی، حتی میشود این عنوان را در انتهای لیست هم قرار داد! اما من اعتقاد دارم برای حرفهای شدن و طرفدار پر و پاقرص شدن یک سبک باید بعد از چند بازی نسبتا واضح و آسان، گذری به یک عنوان دشوار و پیچیده از همهلحاظ بزنیم تا بفهمیم این سبک هنوز عمق زیادی برای جست و جو دارد و فقط همین چند اثری نیست که تجربه کردیم. Undertale را حتی اگر نمیخواهید به این سبک ورود کنید بازی کنید.
سری Valkyrie Chronicles یک قدم پا را فراتر میگذارد و در نوبتهای مبارزات خود میتوانید بسیار استراتژیکتر و در حد یک حملهی نظامی عمل کنید. این بازی با مخلوط بازیهای استراتژی با مبارزات نوبتی JRPG سبک بسیار جذابی از گیمپلی را خلق کرده که مخصوص خودش است و نظیرش را به این خوبی در هیچ بازی دیگری ندیدهام. دیگر در نوبتهای خود چند کاراکتر ایستاده را ندارید که فقط میتوانید گزینههای مختلفی برای حمله، دفاع، مهارت و آیتم انتخاب کنید و بعدش هم نوبت دشمنتان شود؛ در این بازی وقتی نوبت به شما میرسد باید محل استقرار اعضای پارتی، عمل موردنظر برای انجام توسط هر یک و دشمن هدف را انتخاب کنید و به صورت همزمان آنها را اجرا کنید.
در واقع Valkyrie Chronicles، المان “حرکت” را به مبارزات نوبتی در این سبک اضافه میکند که باعث تنوع بسیار زیادی در بازی میشود و عناوین دیگر نیز بعدها از آن الهام گرفتند و موجب ایجاد موج مثبتی در این سبک شد. شاید این بازی جرقهای برای ایجاد مکانیسم دیگری در JRPG ها شد که هماکنون آن را به عنوان ATB میشناسیم. این بازی به جز مواقع مبارزه، روایتش را به صورت یک کمیکبوک انجام میدهد و فقط مواقع مبارزه است که کنترل کاراکترها را به دست میگیرید.
به سراغ مکانیسم جدیدی در مبارزات بازیهای JRPG میرویم (ATB) این مکانیسم عمق بیشتری به مبارزات نوبتی میبخشد و دیگر صرف نوبت شما شدن دلیلی بر مجوز به شما برای حمله نیست. در این سیستم نواری وجود دارد که باید در کنار آیتمها، سلامتی و مانای خود مدیریت کنید. نوار ATB نواری است که به هنگام حمله یا اقدامی قدرتمندانه، از آن کاسته میشود و تا زمان پرشدن، نمیتوانید اقدامات هجومی انجام دهید. بهترین گزینه برای آشنایی با این سیستم و ساز و کار و آن در ترکیب با مبارزات نوبتی، عنوان I Am Setsua میباشد.
این بازی داستان سادهای دارد: یک زن با وظیفهی نجات جهان و یک مرد که او را در این راه محافظت میکند (به یاد فاینال فانتزی 10 افتادید؟) دوربین در این بازی به صورت ایزومتریک است و گرافیک دوستداشتنی و جذابی هم دارد. مبارزات و گیمپلی در بازی بسیار سرراست است و سیتسم ATB بسیار خوب و با جزئیات کامل به شما توضیح داده میشود تا روش کار کردن با آن و مدیریتش را در عناوین سختتر به خوبی یاد بگیرید.
این بازی یکی از گستردهترین و بهترین عناوین JRPG است. در این بازی که از قضا گرافیک انیمهای مانند بسیار جذابی هم دارد، شما در نقش پسری قرار میگیرید که میخواهد مادرش را به دنیا بازگرداند و از دنیا برابر اتفاق نحسی به نام جادوگر سفید حفاظت کند. مبارزات در این بازی ترکیبی از نوبتی و ATB هستند و در کنار آن شما یک یا چند همراه هم دارید که باید به صورت Real-Time آنها را کنترل کنید. در واقع مبارزات بازی نه کاملا نوبتی هستند و نه کاملا Real Time!
به واسطهی جهان بزرگ بازی برای گشت و گذار و فعالیت و انتخابهای مهم در طول بازی، در کنار مبارزاتی بسیار پیچیدهتر از دیگر عناوین لیست، این عنوان میتواند در درجات بعدی اولویت برای شروع باشد. برای لذتبردن از این بازی حتما سعی کنید ابتدا گذری به عناوین قبل برای چند ساعت بزنید.
این بازی یکی از پیچیدهترین و کاملترین سیستمهای ATB و مبارزات نوبتی را دارد. چندین کلاس برای انتخاب حین مبارزه وجود دارد که هر کدام در هر لحظه از مبارزه قابل استفاده هستند و در حین مبارزه هیچ محدودیتی برای سوییچ کردن بین شخصیتهای پارتی خود ندارید؛ در خلال تمامی این کارها باید حواستان به نوار ATB و حرکت در محیط هم باشد. این عنوان تقریبا تمامی المانهای یک بازی JRPG را در مبارزات خود دارد و از هیچ چیز صرف نظر نکرده است!
یکی از مشکلات این بازی که باعث میشود در کنار پیچیدگی مبارزات در اولویتهای بعدی برای بازی باشد، خطی بودن کامل آن است. برخلاف بقیهی بازیهای رایج این سبک، این بازی هیچ جهانی برای گردش و هیچ فعالیت جانبی و ماموریت فرعی برای انجام ندارد و بیش از حد خطی و یکراست است. به طور کلی به دلیل عمق بالای مبارزات و محیطهای محدود بازی، این اثر گزینهی مناسبی برای آشنایی با اصلیات یک بازی JRPG نیست؛ اما حتما بعد از کسب مهارت در این سبک به سراغش بروید و یک داستان و گیمپلی بسیار غنی را تجربه کنید.
بعد از تجربهی این بازیها به ترتیب لیست و البته رعایت نکات گفته شده در مقاله، شما به یک فرد حرفهای و شاید هم خورهی JRPG تبدیل شدهاید و میتوانید از هر عنوانی در این سبک لذت ببرید. نظرات شما در مورد این بازیها و مقالهای که خواندید چه بود؟ با ما در میان بگذارید.