مطمئناً ایران یا پرشیا مکان خوبی برای روایت بازی بعدی Assassin’s Creed خواهد بود. شاید سرانجام یوبیسافت تصمیم داشته باشد تا از پتانسیلهای این منطقه بهره ببرد.
در ابتدا لازم است بگویم که یکی از دلایل اصلی شخص من برای تجربهی عناوین Assassin’s Creed غرق شدن در یک برههی جدید تاریخی و جغرافیای کمتر شناخته شده است که به قول فرنگیها، یک حس Authenticity یا اصالت از آن دوران را در وجود بازیکن برمیانگیزد. در این مطلب دوست دارم توضیح بدهم که چرا یک سافتریبوت حساب شده همچون بسیاری از فرنچایزهای بزرگ، میتواند مجدداً توجه بسیاری از طرفداران سرخوردهی این مجموعه را به خود جلب کند و ایران بیشترین پتانسیل را برای این ریبوت یا پیشداستان (Prequel) فراهم میآورد.
همانطور که خیلی از ایرانیان و فارسیزبانان عزیز میدانند، ریشهی مفهوم Assassin’s Creed به محفل حشاشیونِ حسن صباح و قلعهی تاریخی الموت که امروزه در قزوین قابل مشاهده است برمیگردد. آقای ولادمیر بارتول، در انتقاد به رهبران فاشیست زمانهاش در ایتالیا، با استناد به اسناد تاریخی جامانده از دوران سلجوقی مانند سفرنامهی مارکو پولو، رمانی بهیادماندنی و هیجانانگیز نوشت تحت عنوان «الموت». این کتاب که توسط محمدرضا مباشر در ایران ترجمه شده، داستان جالبی از یک اساسین تازهوارد را روایت میکند که به الموت راه یافته و در تلاش است تا در کنار رفقای اغلب ایرانیتبارش که از قاهره و مرکز مسلمانان اسماعیلی خط میگیرند بر علیه امپراطوری ترکتبار سلجوقی دست به انواع ترور و خرابکاری بزنند. و البته همهی اینها با فرماندهی و دستور پیرمردی ایزدنشان و ستایش شده به نتیجه میرسد که همه او را «سیدنا» خطاب میکنند. سیدنا همان حسن صباح خودمان است که از قضا سازمانش المعلم یا راشدالدین سنان را نیز تربیت کرد تا در مصیاف رهبری شعبهی سوریه را برعهده بگیرد.
این کتاب الموت آقای بارتول، در واقع منبع الهام اصلی بازی Assassin’s Creed را تشکیل داد و بسیار منطقی است تا با ساخت یک داستان ریشهای (Origin Story) به ایران دوران سلجوقی و زمانی که حشاشیون در قلعهی الموت درگیر تقابلهای سیاسی، مذهبی و اقتصادی با دولت حاکم بودند، برویم. نه تنها به این شکل یک فرهنگ و تمدن نسبتاً کمتر شناخته شده در Assassin’s Creed بازسازی میشود، بلکه سازندگان فرصتی خواهند داشت تا آن حس و جادوی بازی اول را به نحوی در بازیکنان تداعی کنند.
دلیل اصلی اینکه ایران باستان (که تا حدودی در Assassin’s Creed: Odyssey – Legacy of the First Blade شاهدش بودیم) را برای این مطلب انتخاب نکردم، دقیقاً همین بود که بازیکنان بتوانند با دیدن قلعهی الموت و گشت و گذار در آن، یاد بازیهای اولیه و دوران الطائر بیفتند این درحالیست که ایران سرزمینی بسیار وسیع است و پتانسیل زیادی برای تجربههای کاملاً جدید فراهم میکند. از کویرهای بیرحم گرفته تا کوهستانهای سرد، از هر فصل و منطقهای میتوان منظره و موقعیتی منحصربهفرد بیرون کشید. درواقع ایران صدهی ده هم تا حدی برای بازیکنان آشنا است که یک حس نوستالژی برایشان به ارمغان میآورد و هم حسی تازه را ارائه میدهد.
حشاشیون یا اساسینها چون همیشه در مقایسه با ارتش و افراد گماشتهی سلاطین سلجوقی بسیار کم و انگشت شمار بودند، مجبور میشدند تا از هوش و ذکاوتشان برای پیادهسازی نقشهها استفاده کنند تا با کمترین افراد بتوانند به بیشترین نتایج برسند و این موضوع بیشترین پتانسیل را برای ساخت موقعیتهای مخفیکاری ایجاد میکند. دیگر لازم نیست یوبیسافت بهزور بخشهای مخفیکاری در موقعیتها و رویدادهایی بگنجاند که هیچ ربطی به موضوع ندارد، آنها میتوانند با استفاده از وقایع حقیقی تاریخی مانند قتل نظام الملک، که گفته میشود دوست دوران کودکی حسن صباح بوده، مأموریتهایی را بسازند که هم از نظر روایی و هم از نظر طراحی مرحله رضایتبخش هستند، چراکه این شخصیتها کاملاً در موضوع تاریخی و داستانی جای میگیرند.
نکتهی آخر این است که اصلاً Assassin’s Creed با سری Prince of Persia شروع شد. در ابتدا قرار بود یک بازی به اسم Prince of Persia: Assassins ساخته شود که براساس همین حشاشیون الموت روایتگر داستان یک زن اساسین باشد که قرار است شاهزادهی ایرانی را نجات دهد اما یوبیسافت تصمیم گرفت تا این ایده را از جانب سازندگان مجموعه رد کند، بنابراین آنها نیز این ایده را به یک بازی جدید با شخصیت اصلی مرد تبدیل کردند که نتیجهاش شد Assassin’s Creed. درواقع میشود گفت با بازگشت به ایران، فرانچایز ادای دینی نیز به پدربزرگ خود که شاهزادهی ایرانی باشد نیز کرده و قطعاً بازی باید شامل ایستراگهای مربوطه نیز باشد!
کلام آخر اینکه با رفتن به ایران صدهی ده میلادی، یوبیسافت این فرصت را دارد تا یک سافتریبوت تمیز از سری منتشر کند که هم بازیکنان قدیمی را جلب میکند و هم برای تازه از راه رسیدگان جذاب است. عنوانی که نه تنها به گذشتهی تاریخی اساسینها بازمیگردد بلکه به گذشتهی خود فرانچایز نیز ادای دین میکند.