بازی موبایل Witcheye تجربهای لذتبخش از سبک پیکسلی دوبعدی است که شاید عنوان یک اثر پلتفرمینگ را بهدوش میکشد، اما گیمپلی آن چیز دیگری را ثابت میکند.
این روزها بازار بازیهای پیکسل آرتی بسیار داغ است. در سالهای اخیر شاهد آثار باکیفیتی همچون Terraria ،Stardew Valley و غیره بودهایم که هرکدام تجربهای ناب را دراختیار بازیکنان قرار دادهاند. اینگونه بازیها معمولا طراحی پیکسلی دوبعدی مشابه با بازیهای دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی دارند و از گیمپلیای سخت برخوردار هستند. استقبال فراوان بازیکنان از این نوع بازیها در سالهای اخیر باعث شده است تا سازندگان بیشتری روزبهروز به طراحی بازیهای اینچنینی در نسلهای امروزی روی بیاورند و آثار باکیفیت زیادی هم تولید کنند. اکثر خالقان این آثار توسعهدهندگان مستقلی هستند که هرکدام با پیادهسازی ایدههای ناب و خلاقانه خود و همچنین اقتباس از آثار رتروی کلاسیک موفق شدهاند تجربههای فراموشنشدنیای را رقم بزنند. یکی از جدیدترین آثار این سبک که توسط استودیو دیوالور دیجیتال منتشر شده، بازی ماجراجویی و پلتفرمر Witcheye است که بهتازگی به پلتفرم موبایل راه پیدا کرده است. در ادامه با ما همراه باشید تا به بررسی این بازی اندروید و آیفون پیکسلی و جذاب بپردازیم.
بازی آیفون و اندروید Witcheye ابتدا در سال ۲۰۱۷ میلادی رونمایی شد و گمانهزنیها را برای یک اثر جذاب با حالوهوایی نوستالژیک آغاز کرد. این بازی توسط برنامهنویسی مستقل بهنام پیتر ملمود اسمیت (Peter Malamud Smith) توسعه داده شده است و با الهام از بازیهای رتروی قدیمی و با گرافیکی پیکسل آرتی، تجربهای بهیادماندنی را برای بازیکنان رقم میزند. Witcheye درواقع یک بازی ماجراجویی پلتفرمر با گرافیک پیکسل آرت است که شما را در نقش چشم یک ساحره جوان قرار میدهد. اولین چیزی که پس از ورود به بازی مشاهده میکنیم انیمیشن آغازین بازی است که خلاصه داستان آن را برای شما نمایش میدهد. ساحرهای در غار خود در حال آمادهسازی یک معجون است که یک شوالیه از راه میرسد و عناصر اصلی معجون را بههمراه یکسری جواهر به سرقت میبرد. حال این جادوگر به یک چشم پرنده تبدیل میشود و بهدنبال این شوالیه میافتد تا عناصر و جواهرات دزدیدهشده را پس بگیرد. داستان بازی در همین اندازه است و واقعا جزئیات بیشتری هم لازم ندارد.
مهمترین مکانیزم حرکتی یک بازی پلتفرمر پرش از روی سکوهای مختلف است که این مسئله در بازی Witcheye کمی متفاوت است. درست است که سازنده از این بازی بهعنوان یک اثر پلتفرمر نام برده است، اما شما در بازی هیچ پرشی انجام نمیدهید! شما درواقع کنترل یک چشم درحال پرواز را بهعهده دارید که باید با کشیدن انگشت خود روی صفحه موبایل، آن را به حرکت دربیاورید. در همان ابتدا بازی نحوه کنترل این چشم را بهشما آموزش میدهد و مشخص میکند که برای توقف حرکت این چشم معلق، کافی است روی آن ضربه بزنید. چشم جادوگر حالت ارتجاعی دارد و با برخورد به هر سطح و جسمی برمیگردد. همین رفتار ارتجاعی باعث میشود کنترل این چشم تا اندازهای دشوار شود؛ چرا که در بسیاری از مواقع ممکن است در مسیر بازگشت به جایی برخورد کنید که باعث کم شدن یکی از جانهای شما شود. این مکانیزم کنترلی نوآورانه در بسیاری از مراحل بازی بهخوبی و بهشکلی روان پیادهسازی شده است. بااینحال شاید این شیوه کنترلی خلاقانه هنوز هم نیاز به اصلاح داشته باشد. در برخی از مراحل و برخی از باسفایتها شما باید در مدت زمان طولانی بهصورت مداوم انگشت خود را روی صفحه بکشید و اینکار میتواند باعث اذیت شدن و خسته شدن انگشتان شما شود. سرعت و دامنه حرکت چشم محدود است و همین مسئله میتواند گهگداری اذیتکننده باشد.
وقایع بازی در ۶ منطقه مختلف با المانهای محیطی متنوع رخ میدهد که از آنها میتوان به دنیای زیر آب، جنگل انبوه، مواد مذاب و دنیای میان ابرها اشاره کرد. هریک از این مناطق شامل چند زیرمرحله است که تعداد آنها به بیش از ۵۰ عدد میرسد و برای رسیدن به منطقه بعدی باید تکتک آنها را بهاتمام برسانید. همین تعداد بالای مراحل نشان از محتوای زیادی دارد که میتواند ساعتها شما را در بخش داستانی یک بازی موبایل سرگرم خود کند. المانهای فیزیکی محیط از دیگر نکات مثبت بازی Witcheye بهشمار میروند. در مراحل مربوطبه ابرهای آسمانی، وزش باد باعث مختل شدن حرکت شخصیت شما میشود. همچنین در مراحل مربوطبه زیر آب، وجود یک آبشار میتواند باعث شود کاراکتر شما به زیر آبشار کشیده شود. علاوهبر محیط، عوامل دیگری در بازی وجود دارد که میتواند گیمپلی بازی Witcheye را برای شما چالشبرانگیز کند. برای مثال بههنگامی که در حال تجربه مراحل زیر آب بازی هستید، حبابهایی از پایین صفحه به سمت بالا حرکت میکنند که اگر در آنها گیر بیفتید، با آنها به سمت بالا حرکت خواهید کرد و با برخورد به یک تیغه از جان شما کم خواهد شد. در آنهنگام شما باید با سرعت روی صفحهنمایش انگشت خود را بهسمت چپ و راست بکشید و از درون این حبابها فرار کنید. همین مکانیزم مشابه را زمانیکه در بین تارهای یک عنکبوت یا در بین گلوله یخی گیر میافتید، تجربه خواهید کرد.
طراحی هر یک از مناطق و مراحل به زیبایی هرچه تمامتر انجام شده است و تنوع دشمنان بازی هم در این مراحل باعث شده تا Witcheye به یکی از بهترین بازیهای موبایل تبدیل شود. جالب است بدانید بیش از ۱۰۰ نوع هیولای مختلف در بازی طراحی شده که هرکدام از آنها مکانیزم دفاعی و تهاجمی مختص به خود را دارند؛ بهنحوی که برای حمله و جلوگیری از ضربه خوردن از هریک از این دشمنان باید حرکات خود را برنامهریزی کنید و درغیر اینصورت بهشکل مداوم در حین تجربه بازی کشته میشوید و به ابتدای مرحله بازمیگردید. تنها کاری که شما برای ازبینبردن هیولاهای بازی باید انجام دهید، ضربه زدن به آنها است. برخی از هیولاها با یک ضربه از پای درمیآیند و به برخی دیگر ضربات بیشتر باید وارد کرد. البته که در این بین هیولاهایی وجود دارند که تنها به قسمت خاصی از بدن آنها میتوانید ضربه بزنید و هر برخورد اشتباه با بدن آنها منجر به کم شدن یک جان از کاراکتر شما میشود.
همانطور که ذکر شد تنوع دشمنان بازی بهشکل لذتبخشی زیاد است. دشمنان مختلفی از همان ابتدا پیش روی شما قرار میگیرند که مکانیزمهای حمله متفاوتی دارند؛ از پرتاب گلولههای آتشین و تار عنکبوت گرفته تا پرتاب لیزر و گرزهای چرخان. در بسیاری از این دشمنان میتوانید المانهای مختلفی را مشاهده کنید که گیمپلی آنها از مجموعه بازیهای کلاسیک معروفی همانند سوپر ماریو و دیگر بازیهای پیکسلی دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی الهام گرفته شده است. مثلا یکی از هیولاهای بازی شما را یاد یکی از لاکپشتهای بازی سوپر ماریو میاندازد که بهسمت شما چکش پرتاب میکرد! درکنار دشمنان عادی بازی، میتوان مینیباسها و باسهای انتهایی هر منطقه را از اصلیترین دلایل موفقیت بازی Witcheye نام برد. در این بازی بیش از ۳۰ مینیباس و باس مختلف طراحی شده است که اصلیترین دشمنان شما بهشمار میروند. مکانیزم مبارزه با هریک از این باسها متفاوت و بسیار خلاقانه است و مطمئن باشید که شکست هرکدام از آنها مقدار زیادی از آدرنالین شما را طلب میکند! تنها ایرادی که میتوان به این باسها گرفت، عدم توازن مناسب میزان درجه سختی آنها بسته به مرحلهای که در آن قرار دارید، است. انتظار میرود کشتن یک مینیباس مربوطبه مراحل جلوتر بهمراتب سختتر از یک مینیباس مراحل اولیه باشد که لزوما اینچنین نیست. البته این مشکل در حالت Hard بازی کمتر خود را نشان میدهد که در ادامه درباره آن صحبت خواهیم کرد.
یکی دیگر از اهداف شما در مراحل جمعآوری جواهرات گمشده ساحره بازی است. در هر مرحله سه الماس سبز و یک الماس آبی مخفی شده است که شما میتوانید درطول مرحله آنها را پیدا کنید. الماسهای سبز معمولا پیدا کردنشان راحت است، اما چالش اصلی مربوطبه یافتن الماسهای آبی میشود؛ بهنحوی که این الماسها در بخشی از محیط بازی بهشکلی مخفی شدهاند که برخی مواقع باید برای پیدا کردنشان، کمی فسفر بسوزانید و به عناصر محیط با دقت توجه کنید.
صداگذاریها در بازی به بهترین شکل ممکن صورت گرفته است. بهشما توصیه میکنیم تا حد امکان بازی را با هدفون تجربه کنید تا موسیقی فوقالعاده بازی را با جان و دل از نزدیک حس کنید. موسیقی بازی بسیار لذتبخش است و تجربهای مرتبط با فضا و محیط مراحل را در اختیار بازیکنان قرار میدهد. سازندگان بیش از ۳۰ ساندترک مختلف در بازی قرار دادهاند که پس از یکبار اتمام بازی میتوانید آنها را در بخش Sound Test گوش دهید و لذت ببرید. در کنار موارد گفته شده، گرافیک بازی را داریم که با رنگپردازی و طراحی پیکسلی فوقالعاده خود حس و حال نوستالژیک خاصی را به شما منتقل میکند. جلوههای بصری بازی، طراحی دشمنان و مخصوصا باسهای بازی همگی از کیفیت بالایی برخوردار هستند که باعث میشوند بازی از ارزش تکرار بالایی برخوردار باشد.
شک نکنید که سازندگان در مقایسه با یک بازی ۲.۹۹ دلاری محتوای زیادی را در اختیار بازیکنان قرار دادهاند. شما پس از اتمام بازی در حالت Normal، میتوانید حالت Hard آن را تجربه کنید که در آن قرار است بیشتر به چالش کشیده شوید و سرعت دشمنان و سرعت شخصیت شما بیشتر میشود. بخش دیگری که در حالت Hard خود را نشان میدهد، مبازرات مربوطبه مینیباسها و باسهای بازی است. برخلاف حالت Normal در حالت سخت، باسهای بازی دیگر تنها نیستند و در کنار خود دشمنان کوچک دیگری را میبینند که مبارزه را برایتان بسیار سختتر میکند. در این بین باید بگوییم که شاید حالت Normal بازی برای افرادی که بهشدت بهچالش کشیده شدن را دوست دارند، راضیکننده نباشد و اجبار به یک دور تمام کردن بازی برای باز کردن حالت Hard شاید به مذاق این افراد خوش نیاید. بااینحال سازنده درجه سختی Severe را هم در بازی قرار داده است که برای دسترسی به آن باید بازی را در حالت Hard نیز بهاتمام برسانید. همچنین سه حالت سرعتی و زمانی دیگر هم در بازی قرار داده شدهاند که از ابتدا در دسترس شما نیستند. این سه حالت بهترتیب مربوطبه مبارزه مینیباسها، باسهای هر منطقه و حالت سرعتی میشوند. شما میتوانید هریک از مراحل و هریک از مبارزات مربوطبه باسهای بازی را در این بخش تجربه کنید و از خود یک رکورد زمانی مناسب بهجا بگذارید. از دیگر نکات بسیار مثبت Witcheye میتوان به عدم استفاده از هرگونه پرداخت یا تبلیغات درونبرنامهای اشاره کرد که باعث میشود یک تجربه کامل را در ازای مبلغی که پرداخت میکنید، داشته باشید.
در پایان میتوان بازی Witcheye را یک اثر پیکسلی شایسته تجربه کردن دانست که با محتوای باکیفیت و زیاد خود روی پلتفرم موبایل به یکی از بهترین بازیهای اندروید و iOS تبدیل شده است. بدون شک این بازی میتواند برای طرفداران بازیهای رترو و پیکسلی که به چالش کشیده شدن را دوست دارند، به تجربهای فراموش نشدنی تبدیل شود. ضمنا زومجی در کنار مقالات بررسی بازی موبایل، بهطور هفتگی و ماهانه به معرفی بهترین بازی های اندروید میپردازد که میتواند برای علاقهمندان به بازیهای این پلتفرم جالب باشد.
این بازی روی پلتفرم اندروید بررسی شده است.
استودیو دیوالور ثابت کرده است که علاوهبر پلتفرمهای کنسول و پی سی، کار خود را روی پلتفرم موبایل نیز بهخوبی میتواند انجام دهد. آنها با استفاده از المانهای بازیهای پیکسلی و اقتباس از بازیهای موفق این سبک، توانستهاند اثری خلق کنند که به تجربهای لذتبخش روی پلتفرم موبایل تبدیل شود. Witcheye با گرافیک پیکسلی، موسیقی لذتبخش و گیمپلی نسبتا سخت خود، بدون شک طرفداران این سبک بازیها را ناامید نخواهد کرد.
بهزاد بهرامی جو