بازی Photographs – Puzzle Stories بهعنوان اثری داستانگو و غمانگیز، یکی از جدیترین و لایق احترامترین تجربههایی است که میتوانید روی گوشیهای هوشمندتان، سراغشان را بگیرید.
Photographs که فعلا در پلتفرم گوشیهای هوشمند فقط برای مخاطبان سیستمعامل iOS در دسترس قرار گرفته است، با روایت پنج داستان کوتاه، مخاطبش را به یاد ارزشِ لحظهها و البته، بیارزشیِ آنها میاندازد. بهگونهای که بازیکن عمیقا درک کند گاهی تلاش انسان برای آفرینش یک لحظهی عالی و بینقص، تعداد بیشماری از ثانیههای زندگی را به نابودی میکشاند و همهچیز را از بین میبرد. وظیفهی بازی هم نشان دادنِ شرایطی متنوع و منطقی به گیمر است تا باعث شود که او واقعا گاردش را دربرابر این پیام ذهنی پایین بیاورد و سعی نکند که خود را جداشده از وضعیتِ آدمهای داستانکهای روایتشده در نظر بگیرد. نتیجهاش هم میشود آن که ما بفهمیم چه برای حفظِ میراثها، چه برای راضی کردنِ همگان، چه به هدف کمک رساندن به عزیزان، چه به هدف پرهیز از کارهای پستفطرتانه و چه برای جلوگیری از اتفاقات بدتر، نمیتوان لحظهای زشت را آفرید و هیچکدام از موارد گفتهشده، توجیهی برای ثبت یک سکانسِ فاجعهبار در زندگی را به کسی نمیبخشند. Photographs با داستانهای کموبیش نیمساعتهاش، در فرمتی که کمکم برایتان آشنا خواهد شد، شما را از لحظاتی خوب و اشکالدار، به لحظاتی عالی و سپس، به ثانیههایی فاجعهبار میرساند و آنقدر با نقاشیهای پیکسلی و روایتِ قصهی سادهاش از پس همراه کردنتان با شخصیتها برمیآید که همهچیز، به اندازهی کافی تأثیرگذار به نظر برسد.
آنچه که این تجربه را از مرحلهی داستاننویسیهای مناسب جلوتر میبرد و منجر به تبدیل شدن اثر مورد بحث به یک بازیِ قابل قبول میشود، پنج مینیگیم متفاوتی است که در ترکیب با عناصر داستانگویانه، راه خود را به هرکدام از پنج قصهی مقابلتان باز میکنند. در حقیقت موقع شنیدن هر یک از ماجراها، فارغ از وظیفهی اصلیتان که به تصویربرداری از نقاطِ درخواستشده توسط بازی و تماشای عکسهایی کلیدی و خواندن و شنیدن دیالوگهایی مهم خلاصه میشود، شما باید چندین و چند مرحله از مینیگیمها را پشت سر بگذارید؛ بازیهای ظاهرا سادهای که واقعا در طول تجربهتان از هر مرحله، سختتر و سختتر میشوند و در گاهی مواقع، انصافا لیاقت دریافت صفت چالشبرانگیز را دارند.
بازی هم به هیچ عنوان اهل راهنمایی کردن مخاطبش نیست و اجازه میدهد که در طول تجربهی مراحل گوناگون، خود او سبک، جنس و منطق آنها را بشناسد. همین هم کاری میکند که تا آخرین دقیقه از ساختهی لوکا ردوود خسته نشوید و اجازهی کنترل شدنتان توسط سازندگانش را صادر کنید. چرا که دقیقا وقتی یک مینیگیم را یاد گرفتهاید و درک کلیِ لازم از داستانِ یک پروتاگونیستِ خاکستری را پیدا کردهاید، Photographs سر به روایتی جدید و حتی گاها فضا و زمانی تماما متفاوت میزند. تازه علاوهبر آن، این حرکت دائمی مابین قصههای مختلف، همیشه هممعنی با رویارویی با یک مجموعه مینیگیم سرتاسر تازه است که پس از رسیدنش، این شما هستید و چالشهایی که باید نحوهی فائق آمدن بر آنها را آموخت و کلکهایی که باید برای پشت سر گذاشتن تند و سریع مراحل، تک به تکشان را حفظ کرد.
دلیل اصلی درگیر شدن موفقیتآمیز بازیکنان با داستان و شخصیتهای دردکشیدهی Photographs، بنا شدن همهی قصههای بازی روی اصلیترین دلایل و ترسهای انسانها به خاطر اتخاذ تصمیماتشان است. برای نمونه، گره خوردن یکی از قصهها به تلاش مادری برای حفظ فرزند بیگناهش، مسئلهی جهانشمولی را به تصویر میکشد که هر شخصی آن را درک میکند. به بیان بهتر، اینکه مادری با آگاهی از آیندهی تلخ فرزند خویش بخواهد جلوی آزار دیدن وی را بگیرد، هرگز نیازی به توضیحات گوناگون برای فهمیده شدن توسط مخاطبان ندارد. به این دلیل که هر انسان نوجوان، جوان و بزرگسال، شدتِ دیوانهوار بودن تلاش اکثر والدین برای حفاظت از فرزند خویش را کموبیش با گوشت و استخوان میفهمد. Photographs نیز با دست گذاشتن روی مسائلی اینچنین و صد البته پرداختن به اشتباهاتی که همهی ما میدانیم پتانسیل انجام برخی از آنها بهصورت غیرمستقیم را در قسمتی از عمر کوتاه یا طولانی مان داریم، خودش را نسبت به پردازشِ مثالزدنی شخصیتها و معنیدار کردنِ ذرهذرهی اعمالشان بینیاز میکند. همین هم باعث میشود که در رساندنِ خویش به استانداردهای لازم موفق باشد و در عین حال، وقتش را صرف اصلیترین بخشهایی از روایت قصه که مد نظرش بوده است، کند.
البته یکی از اشکلات بازی که آن را از بینقصی کامل فاصله میدهد، قرار نگرفتن تمامی قصهها در سطح مشخصی از درگیرکنندگی است. به بیان بهتر اگر داستانکهایی مانند قصهی کیمیاگر و و ورزشکار، به بهترین و شوکهکنندهترین حالت ممکن پیش میروند، داستان نهایی و مرتبط با اشخاص جادوگرمانندی که از رخ دادن اتفاقات تلخ جلوگیری به عمل میآورند، از برخی جهات بهشدت قابل پیشبینی ظاهر میشود.
این موضوع، در همراهی با قابلِ حدس شدنِ کلی و منطقی بازی پس از تمام شدن قصهی سوم که برآمده از رویارویی دائمی مخاطب با مفهوم یکسان نهفته در پس داستانهای آن است، سبب میشود که بیشترِ دقایق نیمهی دوم Photographs، هرگز به اندازهی نیمهی اولش، معرکه از آب درنیاید. چون قابل پیشبینیتر میشود و کشش بسیار کمتری را تقدیم بازیکنان میکند. در عین حال، موقع بررسی نقاط قوت Photographs – Puzzle Stories، دستهای از عناصر کلیدی همچون گرافیک هنری زیبا و چشمنواز محصول طوری توجهمان را به خود جلب میکند. مواردی که بتوانیم در طول هر مرحله از بازی با ذکر جزئیات، آنها را به باد ستایش بگیریم و مثلا در این موردِ بهخصوص، دائما از رنگپردازیهای فکرشده و دقیقش که بازیکن را از نظر ذهنی به سمتوسوی حرکات درست در طول گیمپلی سوق میدهد و حتی از عکسبرداری او از موارد گوناگون، تجربهای شیرین را بیرون میآورد، لذت ببریم. موسیقیها هم با اینکه به سبب فراز و فرود نداشتنِ آنچنانی و ارائهی حسوحالی ثابت در اکثر دقایق نمیتوانند جزو نکات مثبت جدی بازی در نظر گرفته شوند، ولی عملا همیشه اثر مثبتی روی شکلگیری اتمسفر آن دارند. بااینحال، بزرگترین علت لایق تجربه بودن Photographs، گره خوردنِ گیمپلی آن به داستانگوییهایش است. به این معنی که باز هم با فاکتور گرفتن از دو تا از داستانها که ارزش مابقی را ندارند، همیشه در طول بازی مقابل مراحلی قرار میگیرید که با فضاسازی و کلیت داستان مقابلتان، جور درآمدهاند. این موضوع چه در موارد مشخصی همچون مرتبط بودن مینیگیمهای داستان دخترِ شیرجهزن با طراحی شیرجههای پیچیدهای که منجر به امتیاز آوردن او بشوند و چه در بخشهای پیچیدهتری مانند مینیگیمِ قسمت سوم که به غذا خوردن یا نخوردن ساکنان منطقهای کوهستانی مربوط میشود، دائما به یادتان میآورد که Photographs یک رمان تصویری نیست و باید از آن در جایگاه یک بازی ویدیویی یاد کرد.
زیرا همانطور که گفته شد، اگر در داستانِ مرتبط با مردم بومی و مواجههی ظاهرا دوستانهشان با تازهواردها، از جایی به بعد همهچیز به گشنگی کشیدن یا زندگی کردنِ آسان و راحت برخی آدمها مربوط میشود، بازیکن بهجای شنیدنِ قصه، موقع چیدن پازلهایی که منجر به بلعیده شدن محصولات کشت دادهشده توسط آدمهای مد نظر داستان خواهند شد، تلخیِ رخدادهای مقابل چشمش را عمیقا لمس میکند. بهدنبال چنین برخورد سنگینتری با قصه نیز، ما میفهمیم که نداشتنِ گزینهای برای چیدن این زمینها به شکل متفاوت، چهقدر استعارهپردازی خوبی از اجبارِ به وجود آمده به خاطر انتخابی اختیاری و اشتباه برای کنار نگذاشتن برخی ارزشها است. و تکتک اینها، حاصل تصویرسازی و روایتی به شمار میآیند که بدون «تعامل» یعنی کلیدیترین عنصرِ بازیسازِ دنیا، هرگز به دست نمیآمد.
Photographs با اینکه در همهی مرحلهسازیها و تک به تک داستانگوییهایش به یک اندازه باکیفیت نیست و همین بالا و پایینهای متعدد، آن را از رسیدن به جایگاه اثری فوقالعاده دور میکنند، تقریبا تمام استانداردهای لازم برای شکلگیریِ یک بازی موبایل عالی را دارد. بهگونهای که حتی صداگذاریها و نوشتارهای باکیفیتش طوری طراحی شدهاند که بازیکن در بدون صدا یا با صدا بازی کردن آن دست خود را باز ببیند و البته اطمینان داشته باشد که در صورت بهره بردن از تجربهی صوتی، لذت افزودهای را دریافت خواهد کرد. آنچه که در طول دقایق محصول میشود، بهانهای است برای سرگرم شدن و فکر کردنِ جدیتر به دستهای از موارد کلیدی در تصمیمگیریهای مهم که درنهایت با یک جمعبندیِ چند دقیقهای و عالی، به کمال خودش میرسد. ورای همهی اینها هم تاثیرگذاریِ هوشمندانهی انتخابها در شکلگیری داستانِ کلی را داریم که به شکلی تحسینبرانگیز برای یک بازی موبایلی چهار دلاری، ارزش تکرار بالایی را تقدیم آن میکند. چرا؟ چون شخصیتپردازیها آنقدر رضایتبخش بودهاند که حداقل سرنوشت دو عدد از پنج پروتاگونیست اصلی، بهشدت در نگاهمان پراهمیت به نظر برسند و هر طور که هست، لیاقت تغییر کردن را داشته باشند.
این بازی روی پلتفرم iOS بررسی شده است.
دوستداران بازیهایی که میشود در سرتاسرشان مراحلی پازلگونه و در نوع خود خلاقانه را دید که قدم به قدم دست مخاطب را میگیرند و پس از آموزش کلکهایشان برای طراحی مراحل به او، ناگهان وی را مقابل مینیگیمهایی سخت و چالشبرانگیز مینشانند، Photographs – Puzzle Stories اثر جذابی است. برای آنهایی که دوست دارند در گوشیهای هوشمندشان و لابهلای اوقات فراغتی که دارند نیز نه فقط برای تفریح که برای لذت بردن و سرگرم شدنی عمیقتر بازی کنند، ساختهی لوکا ردوود، ارزش تجربه و خرید را یدک میکشد. این وسط، فقط یک دسته از مخاطبانِ توصیفشده هستند که نباید سراغ Photographs را بگیرند؛ آنهایی که تنها و تنها در دنیای ویدیوگیم، محصولات مطلقا بینقص بدون هیچگونه افتوخیز کیفی را لایق تجربه، به حساب میآورند.
محمدحسین جعفریان